پس از درز کردن خبر خروج چند تن طلا و سکه و ارز و گم شدن دلارهای نجومی و... و پس از آه و فغان خامنهای و سران نظامش از استمرار قیام، یک رسانه حکومتی در سرمقالهاش نوشت:
«منشأ و علتالعلل فساد، همین مؤسسات پولی و اعتباری غیرمجاز هستند. ابتدا آنها باید تعیینتکلیف شوند. طبیعتاً آنهایی تعیینتکلیف شوند که در این جریان ارتباط نزدیکتری با مجموعههای مرتبط با دولت و حاکمیت داشتهاند، اگر شروع از اینجا باشد میشود در افکار عمومی، باور و اعتماد لازم بهوجود بیاید که در واقع قرار است اتفاق درستی بیفتد وگرنه برخورد با چند تخلف کوچک و آنها را مفسد اقتصادی قلمداد کردن، نه تنها آثار مثبت ندارد بلکه در نهایت اثر چنین اقدامی منفی خواهد بود».(رسانه حکومتی آرمان ۲۴مرداد ۹۷)
منظور از دزدانی که «ارتباط نزدیکتری با مجموعههای مرتبط با دولت و حاکمیت داشتهاند»، خرمهرههای نظام و افراد بیت خامنهای است. میگوید گذشت آن زمانی که دست خردهسارق را قطع میکردیم و کلاندزدیهای سپاه و نزدیکان نظام را میپوشاندیم و امروز برای باور و اعتماد مردم باید از بالا قربانی کرد والا «نه تنها آثار مثبت ندارد بلکه در نهایت اثر چنین اقدامی منفی خواهد بود».
البته فساد و اختلاس در نظام آخوندی امر تازه و جدیدی نیست. از همان اوان سرقت انقلاب ضدسلطنتی توسط خمینی دجال تا امروز بیوقفه ادامه داشته است. آنچه در این میان تازه و نو میباشد، تداوم قیام مردم ایران و بهصدا درآمدن ناقوس سرنگونی است که شتاب بیسابقهیی به مخاصمات باندهای غارتگر حکومتی بر سر اختلاسهای نجومی داده است. انتشار افشاگری علیه علاءالدین بروجردی و باز شدن مجدد پرونده بزرگترین اختلاس تاریخ ایران که باند غالب رژیم در آن نقش اصلی را بهعهده داشت، نمونهای کوچک از این موارد است.
این اختلاس که بنا بر اعترافات سران رژیم و تمامی رسانههای حکومتی در سال ۱۳۹۰، لقب بزرگترین اختلاس تاریخ ایران را به خود اختصاص داد با سرقت ۳هزار میلیارد تومان از شبکههای بانکی ایران، تخاصمات باندهای غالب و مغلوب رژیم را(که سهم بیشتری طلب میکردند) تا آنجا افزایش داد که نهایتاً خامنهای برای جمع کردن آن مجبور به پادرمیانی شد و گفت: «عدهیی میخواهند از این ماجرا برای زیر سؤال بردن مسئولان استفاده کنند، رسانهها بیش از این نباید به جنجال و هیاهو درباره این ماجرا ادامه دهند. ادامه هیاهو و جنجال، بهخصوص اگر عدهیی بهدنبال استفادههای دیگر از این مسائل باشند، بهصلاح نیست و همه باید مراقب باشند».(روزنامه حکومتی عصر ایران ۱۱مهرماه ۹۰)
رسوایی این اختلاس بزرگ که در آن علاوه بر بانک صادرات، بانک ملی، بانک سامان، بانک سپه، بانک صنعت و معدن و بانک پارسیان و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس ارتجاع و فرزندان آنها مشارکت داشتند، از طریق بانک صادرات ایران مطرح شد و سرانجام با فرار محمودرضا خاوری، مدیرعامل بانک ملی، به کانادا که از نزدیک با علاءالدین بروجردی در این اختلاس همکاری داشت خاتمه یافت. رقم اختلاس در سال ۸۸ کمتر از ۸۰میلیارد تومان و در سال ۸۹ حدود ۸۰۰میلیارد تومان و در سال ۹۰ نیز ۲۸۰۰میلیارد تومان عنوان شد.
شایان یادآوری است مبلغ این اختلاس با یک ماه یارانه نقدی ۷۰میلیون ایرانی و با ۲/۵درصد کل داراییهای بانکهای تجاری ایران برابری میکند و میتوان با پول آن ۳۰میلیون بشکه نفت خرید.
انتشار مجدد اسناد همکاری علاءالدین بروجردی با امیرمنصور آریا در سال ۱۳۹(انتشار کلیپ در شبکههای مجازی) آن هم بعد از گذشت ۷سال بار دیگر بازتاب وسیع و گستردهیی به این رسوایی بزرگ نظام فاسد آخوندی داده است.
در بخشهایی از این کلیپ افشاگرانه که بازتاب سهمخواهی بیشتر باندهای غارتگر آخوندی است، یکی از اعضای مجلس ارتجاع ابعاد تازهیی از فساد ۳۰۰۰میلیاردی و دست داشتن علاءالدین بروجردی رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را اینچنین برملا میکند: «رسانهای شدن دوباره بحث جناب آقای بروجردی خبری بود که در رسانهها بهصورت وسیع منتشر شد... ما مطلع شدیم فرزند ایشان با امیرمنصور آریا توی اختلاس ۳هزار میلیارد مرتبط است. مصاحبه کردیم کمیسیون امنیت ملی به ما مأموریت داد به من و آقای کوثری، مأموریت داد برویم تحقیق، رفتیم پیش دادستان وقت آقای اژهای، ما گفتیم از طرف کمیسیون امنیت ملی آمدیم که ببینیم نقش ایشان توی ارتباطش با امیرمنصور آریا چیست؟ مطالب را دقیق برای ما گفت، از جمله ایشان اشاره کرد یک قلم امیرمنصور آریا از شعبه مرکزی بانک ملی ۱۰۰۰میلیارد تومان درخواست تسهیلات میکند».
سایت حکومتی بولتن نیوز ۱۲مرداد ۹۷ تحت عنوان توضیحات کریمی قدوسی درباره نقش بروجردی در پرونده اختلاس آریا میگوید: «اینجانب در سال ۹۰ پس از مطرح شدن پرونده امیرمنصور آریا بهعنوان یکی از مفسدین اقتصادی و بدهکاران بانکی که مبلغ فساد و اختلاس در این پرونده ۲هزار و ۸۰۰میلیارد تومان بوده، در مصاحبههایی به نقش علاءالدین بروجردی در این پرونده و حمایت وی از امیرمنصور آریا اشاره کردم و از صدور کیفرخواست علیه بروجردی صحبت کردم».
رسانههای حکومتی در ارتباط با این بزرگترین اختلاس تاریخ ایران در آن زمان اینچنین اعتراف کردند: «فاضل خداداد، کارمند ساده بانک صادرات در سال ۱۳۷۴ بزرگترین اختلاس ایران را رقم زد. وی با همکاری مرتضی رفیقدوست توانست ۱۲۳میلیارد تومان از بانک صادرات اختلاس کند و نام خود را برای همیشه در لیست بزرگترین اختلاسکنندگان کشور جای دهد. مجموع اختلاس وی با احتساب قیمت دلار ۲۶۳تومان در آن زمان، برابر با ۴۶۷میلیون دلار بود.
زمانی که پرونده وی بررسی شد کسی گمان نمیکرد که امکان شکستن رکورد وی وجود داشته باشد... اما مردادماه سال ۹۰، رسانههای حکومتی پرده از پرونده اختلاسی برداشتند که هیچکس باور نمیکرد. فردی با نام "الف خ" توانست با ثبت چند شرکت در ایران و اروپا و بستن قرارداد بین شرکتهای خود بیش از ۳میلیارد دلار اختلاس کند. بانک مرکزی درباره این اختلاس گفت: «از ۲ماه قبل از شروع سال ۹۰ به بانک صادرات درباره این اختلاس هشدار داده شده بود اما بانک صادرات ادعا میکند که هیچگونه هشداری در اینباره دریافت نکرده است».
سایت حکومتی تیتر آنلاین در ۲۱شهریور ۹۰ ضمن توضیح ابعاد عظیم مافیای فساد و غارت حکومت و نقش بانک مرکزی رژیم در آن، اینگونه اعتراف میکند: «اما بانک مرکزی که درباره این اختلاس خبر داشت چرا اجازه داد تا رقم ۸۰۰میلیارد اختلاس این فرد در سال ۸۹ به ۲۸۰۰میلیارد تومان در سال ۹۰ برسد سپس اقدام کند»؟
در کنار این اختلاس که در زمان خود بزرگترین اختلاس تاریخ ایران نام گرفت، سایتها و روزنامههای رژیم در این روزها از گمشدن ۹میلیارد دلار دیگر خبر میدهند، خبرهای شوکهکنندهای که فضای مجازی را غرق ناباوری و شگفتی کرده است.
یکی از کارکردهای انتشار اخبار دزدیهای چند میلیارد دلاری این است که دزدیهای چند دهمیلیارد تومانی فلان معاون وزیر و شهردار و پاسدار و فلان آقازاده دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. کسی هم سراغش نمیرود و اعتنا نمیکند.
رسانه حکومتی جامعه روز ۲۲مرداد ۹۷ در خبری با عنوان «درآمد طرح ترافیک شهرداری تهران گم شد!» صحبت از غیب شدن ۴۷میلیارد تومان پولی میکند که هیچ ردی از خود بهجا نگذاشته است. پولی که شهرداری بهزور از مردم اخاذی کرد تا در خدمات و امکانات شهری هزینه شود. این گمشدن و غیبشدنهای مشابه هم در سایه سرقت ۹میلیاردی خیلی زود گم شد.
اگر همین ۹میلیارد دلاری که با امدادهای غیبی به حساب یک یا چند پاسدار و آخوند ولایتی واریز شده را ـ ولو در وحشت از خشم ارتش گرسنگان ـ بین مردم تقسیم میکردند، به هر خانواده ۴نفره ۵میلیون تومان میرسید.
باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به سپاه پاسداران رژیم ۲۰مرداد ۹۷ تحت عنوان «از سیر تا پیاز ۹میلیارد دلاری که فضای مجازی را ملتهب کرد»، ضمن اعتراف به این موضوع که گمشدن ۹میلیارد دلار ارز دولتی داغترین سوژه شبکه مجازی در این روزها میباشد، گوشهای از اعتراضات گسترده شبکههای اجتماعی در اینباره را چنین انعکاس داده است:
- ۹میلیارد دلار ارز دولتی گم شده؟؟ یه زنگ بهش بزنید شاید لای مبلهای خونه مسئولان افتاده.
- ۹میلیارد دلار ارز دولتی گم شده. پیشرفت قابل قبولی داشتیم، قبلاً ریال اختلاس میشد الآن دلار اختلاس میکنن.
- ۹میلیارد ارز دولتی که گم شده رو میشه پیدا کرد، ولی ۹میلیارد ارز دولتی که خودشو زده به گم شدن نه!
- آیا میدانستید ۹میلیارد دلار یعنی ۹۰پالت اسکناس ۱۰۰دلاری؟!
و در نهایت بهنقل از یکی از کاربران دیگر شبکههای اجتماعی آورده است: ارزهای ۹میلیاردی گمشده دولت(۴۲۰۰تومانی) معادل هزینه ساخت ۶برج خلیفه است. هزینه ساخت برج خلیفه امارات و ساختمانهای اطراف آن مجموعاً یک و نیم میلیارد دلار شده است».
البته این دزدیها و غارتگریها، در شرایط فقر و گرانی و بیکاری و اوج تبعیض و محرومیتهای فزاینده اجتماعی، سوخت و بنزینی بر آتش خشم و نارضایتی مردم است.
موضوعی که برای همه مزدوران ولایی و حکومتی روشن شده و هر کدام به زبانی به شرایط تعیینکننده و سرنوشتساز اعتراف میکنند و با این واقعیت کنار آمدند که [در شرایط سرنوشتساز] دیگر دوران پنهانکاری و پنهانخوری و پنهانپروری تمام شده و مردم به چیزی کمتر از زدن رأس نظام رضایت نمیدهند. روزنامه حکومتی آرمان در ادامه سرمقاله ۲۴مرداد ۹۷ مینویسد:
«بحث مقابله با فساد، موضوع سرنوشتساز و تعیینکنندهای است. دو رویکرد وجود دارد. کدام قرار است اتخاذ شود؟ رویکرد کنارگذاشتن ملاحظات نسبت به افراد و گروهها و شروع کردن از افراد بانفوذ قدرتمند و بهویژه آنهایی است که به نوعی با فرد یا مجموعههایی ارتباط داشتهاند... و یا رویکردی که بخواهند بهدنبال عدهای بروند که شاید سهم و اندازه عمل و تخلفشان بسیار کوچک است، اما بزرگ قلمداد شده و منشأ اصلی این شرایط معرفی شوند».
یعنی باید سراغ کسانی رفت که با «فرد» خامنهای یا «مجموعه» نظام یکدل و یکزبان و یکپارچه هستند...
اینها نالههای ناگزیر و نفسهای آخر پاسدارانی است که ۴۰سال دویدند و دریدند و چریدند و حالا قیام شکوهمند و سراسری مردم ایران، نزدیک است که آنها را به انتهای خط یعنی زبالهدان تاریخ برساند.