جدیدترین نظر مربوط به هراسها و نگرانیهای رژیم آخوندی نظر یک کارشناس رژیم بهنام علی بیگدلی است که اظهار داشته:
«شرایط برای مردم بسیار سخت شده و دیگر نمیتوان به این وضعیت ادامه داد. مسئولان کشور میدانند که با فرارسیدن ماه مهر و پایان تعطیلات تابستانی بهدلیل بالارفتن هزینههای مردم، ممکن است نارضایتیهای اجتماعی رو به فزونی گذارد و در قالب اعتراضاتاجتماعی خود را نمایان کند. از اینرو بهنظر میرسد دولت رایزنیهایی را هم با مقام رهبری داشته و تلاش میکند از حوادث احتمالی آینده در ایران جلوگیری کند».
روشن است که جامعه رو به طغیان میرود و حکومت رو به هراس.
اما چرا اینطور است. این شکاف عظیم بین مردم با حکومت ولایت فقیه از کجاست. اگر نخواهیم تحلیل مفصل تاریخی کنیم میتوانیم به نمونههایی نگاه کنیم که همین روزها جریان دارد. نمونهها را ببینیم:
شلاقزدن به کارگر
اگر هیچ نمونهای از عملکردهای یک حکومت نداشته باشیم و نشنیده و ندیده باشیم ولی خبر شلاقزدن به کارگر برای اینکه حقوقش را خواسته بشنویم میتوانیم قضاوت کنیم که این حکومت چقدر ضدمردم است و تا چه حد اوضاعش وخیم و سرانش علیه مردم هستند. حکم شلاقزدن به کارگران هفتتپه را روز ۲۲مردادماه، قضاییه حکومت خامنهای برای ۹تن از کارگران زحمتکش کارخانه نیشکر هفتتپه صادر کرد: ۸ماه زندان! و ۲۰ضربه شلاق!
این کارگران چه کردهاند؟ جواب این است: آنها بهخاطر پرداختنشدن بیش از ۳ماه حقوق از روز ۵آبان سال گذشته اعتصاب کردند!
بازنشسته در خیابان
یک خبر دیگر که این هم مثل شلاقزدن به کارگر میتواند محک و شاخص ضدمردم بودن یک حکومت باشد و همینطور میتواند مشروعیت قیام مردم علیه یک نظام را اثبات کند خبر به خیابان آمدن بازنشستگان است.
روز ۵شهریور بازنشستگان طبق فراخوانی در اعتراض به نادیده گرفتن خواستهایشان به خیابان آمدند. ۳۴گروه از سراسر ایران هم با امضا خود از این تجمع اعلام حمایت کردند. هر حکومت مشروعی حقوق بازنشسته را بیتردید و بیمعطلی میپردازد، اما در دیکتاتوری آخوندها برای گرفتن ریال به ریال دستمزد شرعی و عرفی خود، دستمزد بگیران باید مدتها اعتصاب کنند!
شلیک به کولبر
حاکمیت آخوندی نه تنها مسألهای از مردم حل نمیکند بلکه برای بسیاری از محرومان، مسأله هم ایجاد میکند. مثلاً کولبری که کشته میشود خانوادهاش از هم میپاشد و فرزندانش بیخانمان میشوند. اما پاسداران هر روز کولبران را میکشند. روز یکشنبه ۳شهریور در مرز بانه پاسداران یک کولبر هموطن محروم به نام عبدالسلام ننور را با شلیک گلوله بهقتل رساندند.
پاکبان بیحقوق میماند
پاکبانان زحمتکشترین قشر و محرومترین گروه جامعه هستند. اما بهرغم زحمتشان بعد از اتمام یکماه کار، حقوقی برای تأمین معاششان ندارند. ۵شهریور پاکبانان شهرداری کاشان تجمع اعتراضی برپا کردند. اینکه پاکبان یا رفتگر برای گرفتن حقوق باید اعتراض کند و شعار بدهد امریست که در هیچ جای دنیا دیده نمیشود. حتی توصیهٔ پیامبر خدا هم این است که تا عرق کارگر خشک نشده دستمزدش را بدهید.
فریادهای تکراری غارتشدگان
میتوان گفت تمامی تجمعات و اعتراضاتی که در ایران صورت میگیرد در دنیا بینظیر است. یکی از این تجمعات هم تجمع غارتشدگان کاسپین است که سالهاست با فریادهایشان آشناییم و واقعاً صدای گرفتهٔ آنها باعث شرم هر ایرانی میشود. اما در سمت حاکمیت هیچ چیزی را برنمیانگیزد، گرچه که کانونهای اعتراضی خیابانی را مستمراً شکل میدهند و حاکمیت را به مخمصه میاندازد.
بهجای ساخت خانه برای زلزلهزده، حقوق حشدالشعبی تأمین میشود!
با گذشت ۲سال از زلزله ویرانگر در سرپلذهاب، بسیاری از مردم این شهر در شرایطی بسیار دردآور همچنان در چادر و کانکس زندگی میکنند. کلیه وعدههای دولت و سپاه پاسداران دروغی بیش نبود و هیچ اقدامی جهت بازسازی و بازگشت این مردم به خانه و زندگیشان انجام نگرفت. این در حالی است که سپاهپاسداران با صرف هزینههای میلیاردی هر روز موشک تازهای را آزمایش میکند و حقوق مزدوران حشدالشعبی و نیروهای جنگ نیابتی توسط نظام ولایت فقیه از جیب ملت ایران پرداخت میشود.
نمونهها بسیارند
نمونهها بسیارند. تنها نگاهی بیاندازید به اخبار مربوط به سیلزدگان،
یا نگاهی کنید به وضعیت کپرنشینان بلوچستان،
یا به کودکانی که در خیابان کفش واکس میزنند،
یا...
آیا دلایل کافی برای فاصلهٔ عمیق مردم با حکومت با این نمونهها مشاهده میشود؟
بنابراین هم آن خشم فزاینده مشروع است و هم آن هراس حکومت بهجاست!