یادآوری دوران مدرسه برای هر تحصیل کرده یک نوستالوژی جذاب است. هر کدام که به مدرسه رفتهایم میدانیم که چند مداد، پاککن، مدادتراش، دو سه تا دفتر و کتاب نو لوازم یک کیف سادهٔ دانشآموزی بود. اما حالا فقر و ناداری چنان گریبان پدر و مادرها را گرفته که دیگر قادر نیستند نوشتافزار و دیگر ملزومات مدرسه را برای فرزندانشان فراهم کنند. تنها خرید یک لباس فرم، کفش و کیف معمولی چنان قیمتهای سنگینی دارد که بسیاری از پدر، مادرها از فرستادن فرزندانشان به مدرسه صرفنظر میکنند و فصل تازهیی از کودکان کار آغاز میشود.
سالهاست که پایان تابستان برای والدین بهمعنای شروع دغدغهها و نگرانیها برای تهیه نوشتافزار و لوازم جانبی مدرسه است، اما مسأله فراتر از اینهاست. قرار بود لااقل آموزش ابتدایی رایگان باشد، ولی این وعده حالا شبیه یک شوخی تلخ شده است. دریافت شهریههای غیرقانونی و اجباری دیگر کسی را شگفتزده نمیکند.
در سال تحصیلی۱۴۰۰-۱۴۰۱ بیش از ۲میلیون دانشآموز از تحصیل بازمانده و نتوانستند حتی بهکلاس اول ابتدایی هم بروند. در سال تحصیلی۱۴۰۲ – ۱۴۰۳ بیش از یک میلیون و ۲۰۰هزار دانشآموز ترکتحصیل کردند و اکنون خبرگزاری حکومتی تسنیم از «ثبتنام نشدن ۷۹۰هزار دانشآموز» در سال تحصیلی جدید، خبر میدهند
زنگ تحقیرآمیز مدرسه برای کودکان فقیر
۱۶ میلیون دانشآموز و بیش از یک میلیون و ۱۰۰ هزار معلم و کادر آموزشی در ۹۶ هزار مدرسه کشور زنگ آغاز بیکفایتیها، غارتگریها و فریبکاریهای دجالگرانه فاشیسم دینی را میشنوند. اکنون دیگر بحث کیفیت نازل برنامههای آموزشی مطرح نیست، بلکه مشکل بزرگتر این است که پولی برای تأمین آب، برق، تعمیر کلاسها و تجهیزات سرمایشی و گرمایشی در دسترس نیست. این مسائل هر سال باری مضاعف بر دوش والدین میافزاید.
انواع مدارس ساخته دست رژیم آخوندی
به جز مدارس فرسوده و ناتوان دولتی، سالهاست که «مدارس غیرانتفاعی» برای اقشار مرفه جامعه تأسیس شده که شهریههای نجومی دارند. «مدارس شاهد» نیز متعلق به خانوادههای حامی رژیم است و بودجه آنها از بیتالمال تأمین میشود تا مهرههای سرسپرده بعدی را برای رژیم تربیت کنند. همچنین «مدارس خانگی»! هم باب شده است؛ خانوادههای بسیار مرفه با استخدام معلمان با تجربه، در خانههای خود مدرسهای خصوصی راهاندازی میکنند و در پایان سال، فرزندانشان بهصورت متفرقه امتحان رسمی میدهند!
در مقابل، مدارس کپری در بلوچستان، کانکسهای قراضه در روستاهای کرمان و نواحی جنوبی کشور، چادرهای مندرس و زیلوهای فرسوده در دشت و زمینهای خالی در استانهای محروم، بازتاب دیگری از این تفاوتها در ایران آخوندزده است.
فاجعه نمرات امتحان نهایی و کیفیت آموزشی
تبعیض آشکار و خجالتآور نظام طبقاتی مدارس را که کنار بگذاریم، کیفیت نظام آموزشی را میتوان از دروغپردازیها، تحریف وقایع اجتماعی و تاریخی، خرافهپروری و مناسک صوری مذهبی، و تغییر در اسناد و مدارکی که دانشآموزان مجبور به مطالعه و پذیرش آنها هستند، فهمید.
از سوی دیگر، نتایج کنکور و آمارهایی که درباره وضعیت تحصیلی دانشآموزان منتشر شده، نشان میدهد سیستم آموزشی ایران در شرایط بسیار نامطلوبی قرار دارد. «در استانهای خوزستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان، میانگین نمرات دانشآموزان کلاس دوازدهم حدود ۱۰بوده است؛ این میانگین نشاندهنده سطح نازل کیفیت آموزشی در کشور است و زنگ خطری جدی برای نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود. این همچنان که گفتیم میانگین است، یعنی تعداد خیلی زیادی از دانشآموزان معدلهای زیر ۱۰ داشتند. در استانهایی مثل سیستانوبلوچستان، کرمان، هرمزگان، فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال و بختیاری، لرستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی، گیلان، گلستان، خراسان شمالی و خوزستان، میانگین نمرات امتحان نهایی برای تمام رشتههای نظری زیر ۱۰ است» (فرهیختگان ۴مرداد۱۴۰۳).
ناترازیها در آموزش و پرورش
سال گذشته، وزیر آموزش و پرورش گوشهیی از ناترازیهای آموزشی را اعلام کرد: «۲۰۰ هزار معلم کم داریم. چهار هفته از کلاسها بدون معلم برگزار شد. ۱۷ هزار و ۶۰۰ کلاس درس بالای ۴۰ دانشآموز تراکم دارند. حدود پانزدههزار مدرسه با کمبود مواجه هستند...» (شرق۱۱آبان۱۴۰۲)
کودکان کار؛ دانشآموزانی که فقیر بودند
سالانه دهها هزار کودک در رژیم آخوندی بهدلیل فقر یا برای تأمین هزینههای زندگی خانواده، از تحصیل محروم میشوند. هزینههای سرسامآور زندگی و اجارهخانه کم بود، حالا هزینههای تحصیل هم به آن اضافه شده است.
«دفتر خطی سیمی ۵۰ برگ ۱۹هزار و ۳۰۰تومان- دفتر نقاشی۴۰ برگ۱۰هزار و ۹۰۰ تومان- مداد پاکن دار ۹هزار و ۳۰ تومان-پاکن ۶هزار و ۲۹۰ تومان- مداد تراش۴ هزار و ۹۰۰ تومان-خودکارکیان۴هزار و ۲۹۰ تومان -مداد قرمز ۸هزار و ۵۸۰ تومان-مداد مشکی۲هزار و ۳۸۰ تومان-مداد تراش ساده کوچک۲ هزار و ۱۵۰ تومان...» (بدر ایران)
طبق آمار رسمی، دستکم ۳۰ درصد مردم ایران در فقر مطلق به سر میبرند. حتی اگر تحصیل رایگان باشد، هزینههای جانبی آن موجب میشود بسیاری از خانوادهها از تحصیل فرزندان خود صرفنظر کنند. کودکان کار امروز، همان دانشآموزان ترکتحصیل کرده دیروزند و این چرخه تا زمانی که رژیم فاشیسم دینی حاکم بر ایران وجود دارد، ادامه خواهد داشت. تا روزی که کاخ ظالمان بر سرشان خراب گردد.