گزارشهای رسمی حکومتی:
«تورم مواد غذایی تا تیرماه از ۶۰درصد عبور کرد.
تورم نقطه به نقطه مواد غذایی از ۷۲درصد عبور کرد.
پیشبینی تورم سالانه تا پایان سال جاری ۷۰درصد است».(همدلی ۲۰مرداد ۹۸)
«سال به سال دریغ از پارسال»؛ این اصطلاح مدتهای طولانی است که از دهان پیر و جوان در برزن و بازار شنیده میشود.
این روزها کار بهجایی رسیده که در شبکههای اجتماعی مردم از سفرههای خالیشان عکس میگذارند. شاید که با دیدن همدردی دیگر، اندکی به یکدیگر تسلی میدهند.
تصویری از سفرههای خالی مردم
یک حساب سرانگشتی
۲عدد نان سنگک + نیمکیلو گوجه + نیمکیلو خیار + یک بسته پنیر = ۱۶۰۰۰تومان(یک وعده خوراک بسیار ساده)
۱۶۰۰۰ × ۳وعده = ۴۸هزار تومان(یک روز)
۴۸هزار تومان × ۳۰روز = ۱میلیون و ۴۴۰هزار تومان
این آمار و ارقامی است که روزنامه حکومتی «همدلی» طی مقالهای بهنام «زیر خط بقا» بهتاریخ ۲۰مرداد امسال منتشر کرده است.
یک خانواده ایرانی اگر هیچ چیزی بهجز همین اقلام هم نخورد، اگر بیمار نشود، اگر به سفر نرود، اگر آب و برق و نفت و بنزین و گاز و تلفن هم برایش بهفرمان خمینی ملعون «مجانی» باشد، اگر خرج نوشتافزار و پوشاک نداشته باشد، باز در پایان ماه آه در بساطش نخواهد بود. و تازه این در حالی است که یکی از اصلیترین دغدغههای مردم یعنی «مسکن» را درنظر نگرفته باشیم.
محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی، ضمن تأکید بر اینکه «اقشار فاقد مسکن بیش از ۸۰درصد درآمد ماهانه خود را بابت اجارهبها پرداخت میکنند» در نگرانی از خیزش گرسنگان گفت: «این فقر و سختی که به خانوادههای فاقد مسکن تحمیل میشود، آسیبهای اجتماعی پیرامون خود دارد».(سایت حکومتی صدای ایران ۲۶دی ۹۷)
حکومت غارتگر آخوندی دستمزد پایه کارگر و کارمند را یکمیلیون و پانصدوهفدههزار تومان تصویب کرده است. آن هم پس از همهٔ وعده و عربدههای پرطمطراق باند شیاد روحانی برای خوبشدن «حال اقتصاد» از یکسو و شعارهای بیمحتوای خامنهای و جلادهایش برای «رونق اقتصادی و تولید ملی» از سوی دیگر.
این در حالی است که هر دو باند دستدردست یکدیگر بیدریغ و وحشیانه به غارت منابع ملی و خالی کردن جیبهای ملت مشغولند. روزی نیست که خبری از اختلاس یا دزدی یا گمشدن منابع مالی و ارزی و یا رانتخواری و زمینخواری و کوهخواری و... از گوشهای درز نکند. واقعیت این است که آن روی سکهٔ فقر و فاقهٔ مردم و همهٔ گرانیهایی که قاطبهٔ ملت ایران را بهستوه آورده، همین غارتهای افسارگسیختهٔ حکومتی است.
آش آنقدر شور است که صدای کارگزاران خامنهای هم در میآید. آخوند جعفر رحیمی، امامجمعه ابهر ،میگوید: «اینهمه گرانیها و رانتبازی برای چیست؟ هر روز یک خبر آبروبر از رسانهها میشنویم... اگر قانون درست باشد و نظارت درست بود این اتفاقات و آبروریزیها رخ نمیداد».(نمایش جمعه ۳۱مرداد ۹۸)
مشکل در کجاست؟
در این میانه ۲باند غارتگر هر یک دیگری را بهنحوی بهعنوان عامل تزلزل اقتصادی معرفی میکنند. روحانی باند مقابل را «کاسبان تحریم» میخواند و آنها را مسبب تحریمها و در نتیجه تحریم را دلیل گرانی و تورم میداند. باند مقابل اما با دورزدن غارتگری بنیادهای وابسته به بیتالعنکبوت و چپاولهای نجومی سران و کارگزاران «مدیریت دولت» را عامل میداند. موضوعی که نه قابل پیگیری است و نه رد و نشان روشن دارد.
بهنوشته یکی از سایتهای حکومتی، پاسدار سید افقهی میگوید: «اوضاع آشفته معیشتی ما بیش از آن که به تحریم برگردد، مربوط به رانتخواریها، سلطانها و آقازادهها و مافیای بانکی است».(رسانهٔ حکومتی فارس۴ ـ ۴شهریور)
حال آنکه امروز خبرهای رسوایی غارت و حسابهای متعدد بانکی رئیس پیشین قضاییه که از سرسپردگان همین خامنهای است، بهخوبی نشان میدهد که هر دو باند نظام در چپاول و غارت و فساد و دزدی دست در یک کاسه دارند. دعوایی هم اگر هست بر سر سهمخواهی بیشتر از این سفرهٔ یغما است.
برون رفت
اما این داستان تکراری جامعهٔ امروز ایران نه باید و نه میتواند در یک دور باطل ادامه یابد. تقریباً هر روز در نطق نمایندگان مجلس ارتجاع این هراس دیده میشود و این هشدارها داده میشود. از جمله قرجه طیار، نماینده گنبدکاووس میگوید: «مردم مدتها است که از زیر خط فقر به خط بقاء سقوط کردهاند سخن از رفاه نیست سخن از بقاء هست».(خبرگزاری مجلس رژیم ۴شهریور ۹۸)
واقعیت جامعهٔ امروز ایران این است که در یک وضعیت بهشدت ملتهب هستیم که هر آن امکان گرگرفتن آتش خشم مردمی وجود دارد. همچنان که مشابه آنرا در وقایع سال ۹۶ دیدیم. سلسله قیامهایی که همهٔ کارشناسان یا پیگیریکنندگان اخبار ایران را متحیر کرد. زیرا در پوشش جو خفقان و سرکوب و در چتر تبلیغاتی حکومت جنایتکار ولایت فقیه، برای هیچکدام قابل پیشبینی نبود که چنان قیام قدرتمندی شکل بگیرد. تا جایی که همین امروزه هم هنوز درباره آن مینویسند و هشدار میدهند و اعتراف به قیام در «بیش از ۱۰۰شهر و درگیری در ۴۲شهر» میکنند.(ایرنا ۵مرداد ۹۸)
یک نگاه به خیابانها پاسخ را به رخ میکشد. از کارگران زحمتکش و استثمارشدهٔ هپکوی اراک که برای چندمین بار بهخاطر احقاق پایهایترین حقوقشان دست به اعتراض و تجمع زدهاند؛ تا تجمع بازنشستگان و معلمان در تهران و اصفهان که فریاد تظلم و دادخواهی سردادهاند.
بنابراین آنچه که در رگهای شهر جاری است، سفرههای خالی مردم و خشم گرسنگان نشان از همان جنب و جوشی دارد که پیشتر در سال ۹۶ دیدیم:
قیام ارتش گرسنگان و بیکاران برای تغییر...