در نخستین هفته خرداد ایران شاهد یکی از گستردهترین اعتصابات صنفی در سالهای اخیر بود. کامیونداران و رانندگان خودروهای باری، با توقف بارگیری و مسدود کردن مسیرهای ترانزیتی، اعتراض خود را نسبت به شرایط نامناسب اقتصادی و صنفی اعلام کردند. این اعتصاب که از بندرعباس آغاز شد، بهسرعت به بیش از ۱۰۰شهر در استانهای مختلف کشور گسترش یافت. مطالبات اصلی اعتصابیون شامل افزایش بیرویه هزینههای بیمه، کاهش سهمیه گازوئیل، پایین بودن نرخ کرایه حمل بار، فساد گسترده و عدم امنیت شغلی بود.
همگرایی با نارضایتی عمومی
اعتصاب کامیونداران در کنار دیگر خیزشها و اعتراضات اقشار، علامت روشنی از وضعیت انفجاری جامعه ایران و تجلی اعتراض علیه ساختار معیوب حکمرانی ولایت فقیه است. در حالیکه رژیم حاکم تلاش داشت با ابزارهای تهدید و تطمیع این حرکت اعتراضی را در نطفه خفه کند، تداوم و گسترش این اعتصاب نشان داد که مطالبات صنفی، بهویژه در بستر فروپاشی اقتصادی، بهسرعت به مقاومت سیاسی بدل میشوند.
اعتصاب کامیونداران، اعتراض به شرایطی است که سالهاست بدنهٔ زحمتکش و مولد جامعه را زیر فشار قرار داده است. رانندگان معترض با توقف بارگیری در پایانهها و مسیرهای ترانزیتی، خواستار اصلاحاتی اساسی در حوزههای بیمه، سهمیه سوخت، نرخ کرایه و امنیت شغلی هستند؛ اما فراتر از این خواستههای مشخص، آنچه این اعتصاب را برجسته میکند، همگرایی آن با نارضایتیهای عمومی و فراتر رفتن آن از چارچوب صنفی به یک کنش اجتماعی و سیاسی سراسری است.
اتحاد و همبستگی اعتصابکنندگان
نکته قابل توجه در اعتصاب جاری، شکست سیاستهای سنتی رژیم برای خنثیسازی اعتراضات است. از جمله وعدهٔ ۵۰۰لیتر سوخت رایگان به کسانی که اعتصاب را نشکنند، یا ارسال پیامکهای تهدیدآمیز از سوی نیروهای امنیتی. اما این تمهیدات نه تنها اثربخش نبود، بلکه خشم عمومی را تشدید کرد. در برخی مناطق، رانندگان با بستن مسیرها مانع از نفوذ مزدوران رژیم برای شکستن اعتصاب شدند. همین اتحاد و همبستگی، از بنادر جنوبی تا جادههای شمالی، پیام روشنی را به حکومت داد: جامعه دیگر پذیرای این رژیم نیست.
خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، در پیامی ضمن تقدیر از کامیونداران، تأکید کرد که اعتصاب آنها، فریادی علیه ظلم نهادینه شده در رژیم ولایت فقیه است. رجوی پیوند میان ریشهٔ فقر، تبعیض و فساد با تداوم حاکمیت آخوندی را برجسته کرده و راهحل را در «قیام و مقاومت برای استقرار دموکراسی و حاکمیت جمهور مردم» معرفی کرد.
خاستگاه مشترک خیزش اقشار
در ایران تحت حاکمیت فاشیسم دینی که هیچ سازوکار دموکراتیکی برای شنیده شدن صدای مردم وجود ندارد، هر اعتصاب یا اعتراض، ناگزیر به بخشی از پروژهٔ عمومی مقابله با رژیم تبدیل میشود. کامیونداران در بیانیههای غیررسمی خود از «اتحاد» و «حقخواهی» سخن گفتند و تأکید کردند که «کامیونها خاموشند، اما صدای رانندگان بلندتر از همیشه است».
افزون بر آن، باید این اعتصاب را در بستر گستردهتری از اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان، کشاورزان و سایر اقشار ناراضی تحلیل کرد. همه این حرکتها با وجود تفاوت در خواستههای صنفی، یک خاستگاه مشترک دارند: طرد سیستم حاکم. واکنش حکومت نیز نشان میدهد که نظام بیش از آن که با خواستههای معیشتی مواجه باشد، با بحران مشروعیت دستوپنجه نرم میکند.
کانونهای شورشی، کاتالیزور قیام و شورش
در این میان، نقش کانونهای شورشی و گروههای مقاومت نیز قابل تأمل است. این کانونها با سازماندهی عملیات نمادین و آتشین، فضا را برای تداوم اعتراض فراهم کرده و الگوی جدیدی از مقاومت شهری را شکل دادهاند. آنها نهتنها ابزار سرکوب را به چالش میکشند، بلکه کار ویژهای در ایجاد حس توانمندی و امید در میان مردم ایفا میکنند.
تحلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی کنونی نشان میدهد که جامعه ایران در آستانه انفجاری اجتماعی است. مجموع بحرانهایی چون فروپاشی اقتصادی، فساد نهادینه شده، سرکوب سیاسی و تبعیضهای سیستماتیک، ایران را به بشکه باروتی از خشم بدل کردهاند. در این شرایط، هر بحران کوچک، میتواند به جرقهای برای انفجار سراسری بدل شود.
در چنین ساختاری، خامنهای بهعنوان رأس هرم قدرت، نهتنها توان مدیریت یا مهار بحرانها را ندارد، بلکه با سیاستهای خود، روزبهروز بر شدت آنها میافزاید. این ناتوانی ساختاری، جامعه را به سوی انباشت خشم سوق میدهد. خشم انفجاری که کانونهای شورشی با عملیات میدانی، آن را به مسیر قیام هدایت میکنند. چنین وضعیتی بیانگر لحظهیی است که اعتراض صنفی با مقاومت سیاسی در هم میآمیزد و نقشه راه تغییر ساختاری را ترسیم میکند.
آنچه اعتصاب کامیونداران و دیگر اقشار معترض را فراتر از یک حرکت صنفی قرار میدهد، پیوند آن با چشمانداز مبارزاتی بزرگتری است که هدف آن نه اصلاح در دل نظام، بلکه تغییر تمامعیار آن است. کامیونهای خاموش، اما صدای بلند مردم، هشداری است برای رژیمی که در میان تلی از بحرانها به نقطه سرنگونی نزدیک و نزدیکتر میشود.