خروش جمعیت عظیم در شهرهای استان سیستان و بلوچستان در روز جمعه ۱۱آذر ۱۴۰۱ یک پیام جدید، مهم و قاطع به خامنهای و کارگزاران آمر و عامل سرکوب در قیام جاری ایران داد. اهمیت این خروش و تظاهرات بزرگ در چندین شهر این استان با شعارها و پیامهایی که بر پلاکاردها و عکس ـ نوشتهها نشان داده شد، بدین سبب است که خامنهای چند روز پیش با گسیل گماشتگانش به این استان، تلاشها کرد تا بلکه با وعدهها و تطمیعها، این استان دارای پتانسیل خشم دیرینه علیه حاکمیت ولایت فقیه را خنثی کرده و آن را از پیوسته بودنش به قیام سراسری منفک نماید.
با تمام این تمهیدات و تطمیعهای محلیِ حکومتی همراه با اولدورم بلدورمهای پاسدار سلامیِ تهیمغز بلوفزن، روز ۱۱آذر مردم این استان در چندین شهر علیه حکومت آخوندی خروشیدند و بار دیگر این استان را زیر پای نمایندهٔ خامنهای و والیان حکومتی بهلرزه درآوردند:
«سهم بلوچ از ایران ــ انکار، گلوله، اعدام».
روز ۱۱آذر، بهطور خاص حضور پررنگ زنان زحمتکش و دلیر بلوچ با شعارهای آتشین علیه حکومت زنستیز آخوندی، جلوهیی پرغرور به قیام جاری و سراسری ایران داد:
«چه باحجاب، چه بیحجاب ــ میریم بهسوی انقلاب». / «میکشم، میکشم ــ هر که برادرم کشت».
یکی از زنان والای بلوچ با دست ـ نوشتهیی بر دست، پیام قاطع استمرار دادخواهی و قیام و انقلاب را از جانب زنان و شهروندان این استان به حاکمیت آخوندی و نیروهای سرکوبگر محلیاش داد:
«بهخدا اگر خورشید را در دست راستمان بگذارید و ماه را در دست چپمان، از این انقلاب دست نخواهیم کشید».
در نمونهیی مشابه، شاهد بیان همبستگی میان استانهای هماره تحت سرکوب دیکتاتوریهای موروثیِ شاهی ـ شیخی هستیم. در این نمونه، یکی از شهروندان بلوچ پلاکاردی دستنویس را مغرورانه بالا برده و به کل ایرانزمین پیام میدهد که:
«ایران! خیالت راحت! بلوچستان و کردستان باغیرت، پشتت را خالی نخواهند کرد».
آیا این عبارات، پیامهای قاطع نسلهای شورش و عصیان و مردمان حاضر در کف خیابانهای ایران را طی ۷۸روز گذشته و روزهای آینده، نمایندگی نمیکنند؟ این عبارات، سربرگی از معرفیِ مرحلهٔ جدید استمرار قیام و انقلاب در ایرانزمین علیه حاکمیت غاصب و اشغالگر ولایت فقیهی هستند. این عبارات، پیامهای مشترک قلبها و ضمیرهای مردم تمام استانهای ایران را در پیوندی نوین با عشق مشترک و محبوب آزادیشان بیان مینمایند. این عبارات، باد خرمن کردن و آب در هاون کوبیدن اتاق فکر نظام ملایان را برای تدبیرهای سرکوبگرانه عیان میکنند.
در یک پارادوکس بسیار قابل تأمل، شاهدیم که در بستر قیام ایران، نمازهای جمعه در استان سیستان و بلوچستان، بلای جان حاکمیت آخوندی شدهاند. حاکمیتی که ۴۳سال، نمازهای جمعه را عرصهگاه سرکوب سیاسی و زنستیزی و میدانداریِ دجالیت مذهبیِ حکومتی کرده است، اکنون هر جمعه دچار کابوس تداوم قیام در استان سیستان و بلوچستان میشود.
یادآوری میشود که جریان داشتن دو تضاد در یک پدیده یا در یک وجود را پارادوکس میگویند. اینک شاهدیم که قیام و انقلاب در مسیر پیشرفتاش، چگونه حربهٔ ۴۴ ـ ۴۳ سالهٔ حاکمیت ولایت فقیه را به یکی از عرصههای کابوس و وحشت نظام تبدیل کرده است!
روز جمعه ۱۱آذر ۱۴۰۱ از هر گوشهٔ ایران که نمایندهیی در بستر قیام جاری ایران، در شبکههای مجازی فعالیت داشت، هر چه آفرید و انتشار داد، گستردن بالهای همای قیام و انقلاب در آسمان ایران بود و ستایشگر خروش و سلوک بلوچ.