بررسی وضعیت اقتصادی و شرایط معیشتی مردم، یکی از فاکتورهای مهم در ارزیابی میزان موفقیت حکومت ها هست؛ موضوعی که در ایران امروز از اهمیت ویژهیی برخوردار است.
پدیده موسوم به "جمهوری اسلامی" در ایران کارنامهیی ناموفق در عرصه اقتصادی داشته و اکنون بسیاری از مردم شرایط کمرشکن “زیر خط فقر” را تجربه میکنند.
اکنون شاهد هستیم که برآیند سیاستهای جنگافروزانه و توسعهطلبانه تروریستی رژیم در منطقه در کنار غارتگریها و دزدهای یک حاکمیت فاسد، چه ورشکستگی اقتصادی عمیقی را بهبار آورده است و چه وضعیتی دلخراشی را برای مردم ایران رقم زده است.
این روزها قیمت کالاهای مصرفی یکباره سر به فلک گذاشته و بار دیگر قدرت خرید مردم را کاهش داده است. کافی است هر ایرانی به سوپرمارکت محله خود مراجعه کند تا از این موضوع مطلع گردد اما خبرگزاریها و سایتهای دروغپرداز حکومتی، مرتباً گزارشهایی را از ثبات بازار! منتشر میکنند و مثل کبک سر خود را زیر برف فروبردهاند.
رسانههای حکومتی همزمان گزارشهای ساختگی را از وضعیت اقتصادی بحرانی در آمریکا، انگلیس و … روی خروجی خود قرار میدهند؛ انگار که همه دنیا جهنم و ایران، گلستان شده است!
واقعیت این است که فقر، گرسنگی و خودکشی، به ۳چالش مهم جامعه ایران تبدیل شده و والدین فقیر در این کشور، بچههای خود را رها میکنند و این کودکان گاهی هفتهها گرسنه میمانند.
فقر در شهرهای ایران، سریعتر از نقاط دیگر رو به گسترش است و تصویری که در رسانههای حکومتی بهعنوان کشوری مرفه نشان داده میشود، افسانهیی بیش نیست.
در همین حال، کاهش ارزش دستمزدها، ضعف اصلاحات رفاهی و نبود مسکن با قیمت مناسب، روند فقر را افزایش میدهد.
این وضعیت هولناک، در سخنان مقامات و مهرههای این رژیم هم منعکس میشود. بهعنوان مثال، منوچهر جمالی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ارتجاع، نسبت به “وضعیت دلالی در فروش اعضای بدن” و “افزایش فروش کلیه بهخاطر فقر” هشدار داده است.
همچنین بارها شنیدهایم که مسئولان فرهنگی رژیم، درباره وضعیت فقر، طلاق و فساد در شهرهای بزرگ سخن میگویند و از اصلاح آن اظهار عجز میکنند.
قاچاق دختران ایرانی، بخش دیگری از این روایت تلخ و لکه ننگین دیگری بر پیشانی آخوندها است که در رسانههای ایران سانسور میگردد.
بهراستی، چه کسی است که امروز در تهران بزرگ زندگی کند اما فحشای خیابانی بهعلت فقر را مشاهده نکرده باشد؟ دزدی برخی شهروندان فقیر حتی به صندوقهای صدقات هم کشیده شده و برخی دیگر شبانه به سراغ سطلهای زباله میروند تا شاید بتوانند شکم خود را سیر کنند.
در چنین شرایطی، تلاش برای اصلاحات در این رژیم فاسد، بیفایده بوده و مردم باید با "مقاومتی هوشمندانه" بهدنبال تغییر اساسی شرایط باشند.
تلاش گروه موسوم به "اصلاح طلب" برای ایجاد تغییر در حکومت آخوندی، محکوم به شکست است و انسان را به یاد روزهای خروش ملت علیه حکومت پهلوی میاندازد که شعار "ما میگیم شاه نمیخوایم، نخستوزیر عوض میشه" در خیابانها طنینانداز بود.
امروز، اصلاحطلب و اصولگرا برای مردم ایران فرقی ندارد و همه خواهان رفتن تمامیت این رژیم منحوس با تمام باندها و دستجات درونیش به همان جایی هستند که شاه معدوم رفت.
به امید روزی که آزادی ایران را در کنار همه هموطنان غیورمان جشن بگیریم و درود بر همه آزادیخواهان وطن.
از: سهند
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند