در حالی که ۳روز است حملهٔ رژیم به تأسیسات عربستان در صدر اخبار جهان قرار دارد و همه از آن صحبت میکنند، خامنهای روز سهشنبه ۲۶شهریور ۹۸ پس از مدتها سکوت به صحنه آمد، اما در اظهاراتی که تلویزیون رژیم تا بعدازظهر همان روز از او پخش کرد، هیچ اشارهای به این موضوع نکرد و به سایر بحرانهای رژیم پرداخت.
چرا خامنهای به حمله تروریستی رژیم که ۳روز است دستگاه سیاسی و تبلیغاتی رژیم روی آن متمرکز است، اشارهای نکرد؟
چرا او دوباره به موضوع مذاکره پرداخت؟
حرف او درباره مذاکره که محور جنگوجدال میان باندهای رژیم میباشد، چیست؟
مفهوم سکوت خامنهای؟
سکوت خامنهای علامت بنبستی است که در آن گرفتار شده است.
اکنون باید پرسید اگر این اقدام برای رژیم به وجهی از بنبستش تبدیل شده و در کادر ادامهٔ بنبستهایش قابل تفسیر است؟ پس این اقدام چه منافعی برایش داشت که اقدام به انجام آن کرد؟
پاسخ را خامنهای خودش داد، آن جا که سعی کرد بازتابهای حمله به عربستان را موج تبلیغاتی دشمنان جلوه دهد.
خامنهای در اشاره به این بحران به وجوه مختلف آن اشاره کرد و گفت: «ما هی میگیم ظرفیتهای داخلی این را باید جدی گرفت هم در زمینه مسائل فرهنگی هم در زمینه مسایل اقتصادی هم در زمینه مسائل اجتماعی در همه زمینهها حتی در زمینههای اختصاصی دستگاهها مثل زمینههای امنیتی و غیره هم این مردم هستند که میتوانند کمک کنند پیش ببرند کارها را اصلاح کنند».
بر مبنای گفتههای خامنهای معلوم میشود بحرانی که وی از آن صحبت میکند، وجوه مختلف فرهنگی یا اجتماعی و اقتصادی و امنیتی دارد. یعنی بحرانی است که امنیت رژیم را به خطر انداخته است.
به این ترتیب روشن میشود که رژیم چرا دست به اقدامات دیوانهوار تروریستی میزند، از حملات تروریستی علیه نفتکشها و کشتیهای تجاری و تلاش برای بستن تنگهٔ هرمز تا حمله به تأسیسات نفتی عربستان و امثالهم. تمام این کارها برای مقابله با این خطر «گسترده، عظیم و عمیق» است که بنیاد رژیم را در معرض تهدید قرار داده است.
از سوی دیگر جریانی در درون رژیم نسبت به عواقب حمله به تأسیسات نفتی عربستان ابراز نگرانی میکند. این نگرانی نشانهٔ این است که رژیم در حضیض بحران دست به اقدامی زده که اکنون خودش را با عواقب سنگینی مواجه میبیند. خامنهای ناگزیر بوده برای تحتالشعاع قرار دادن بحرانهای درونی و بینالمللی یا حتی به تصویر پیدا کردن راه خروجی از آنها به چنین اقدامی دست بزند که البته نوعی قمار است و نگران باختن در این قمار است.
وحشت رژیم از احتمال اشتباه محاسبه در حمله به عربستان
یکی از مهرههای حکومتی به نام زیدآبادی در همین رابطه ضمن اشاره به اینکه این اقدام و تبلیغات حول آن اساساً مصرف داخلی دارد. مینویسد: «تبلیغ چنین سیاستی بیش از هر چیز مصرف داخلی دارد و عمدتاً به کار دلگرم کردن نیروهایی میآید که بعضاً از آیندۀ خود نگران شدهاند». زیدآبادی در ادامه هشدار میدهد: «حمله به تأسیسات نفتی عربستان و نشانه رفتن انگشت اتهام آمریکا علیه ایران در این ماجرا، بیانگر شکنندگی بیش از حدِ امنیت و ثبات در منطقه خلیجفارس است. اکنون حتی آن دسته از نیروهای داخلی که نسبت به عدم وقوع جنگ در خلیجفارس ابراز اطمینان میکردند نیز متقاعد شدهاند که احتمال وقوع درگیری، دستکم بهطور اتفاقی وجود دارد».
یکی دیگر از کارشناسان رژیم به نام بیگدلی نیز در روزنامهٔ آرمان(۲۶شهریور) ضمن اشاره به اینکه با وجود اینکه مقامات رسمی رژیم مسئولیت حمله به عربستان را نپذیرفتهاند، اما نسبت به عواقب خطرناک این اقدام هشدار داده و مینویسد: «اما آمریکاییها اعلام کردهاند که با توجه به تصاویر ماهوارهای که بهدست آمده ممکن است اطلاعات جدیدی داشته باشیم که ایران از پایگاههای نزدیک به خلیجفارس دست به این کار زده باشد. هر چند ممکن است فکر کنیم که این حمله یک نمایش قدرتی از سوی حوثی بوده باشد، اما میتواند با عواقب ناجوری روبهرو شود چون با سرنوشت یک جهان مواجه است».
ریسک و انتحار از ترس خفگی
به این ترتیب باید دید رژیم خود را در چه تنگنا و در چه اضطراری احساس میکند که دست به چنین قماری زده است؟
معمولا در عالم سیاست کسی و نیرویی دست به قمار میزند که میداند از طریق عادی قادر به رسیدن به اهداف و خواستههایش نیست و امیدی به روال عادی امور ندارد. اما این قمار خطرناکی است که رژیم ممکن است در آن همه چیز خود را ببازد.
در این مورد باید در نظر داشت که رژیم تاب تحمل تحریمها را در درازمدت(تا انتخابات آمریکا) ندارد، به همین علت تلاش میکند با این حرکات، حریف را به شل کردن طناب تحریمهایی که هر لحظه او را به خفگی سوق میدهد، وادار کند.
در این مسیر البته خامنهای روی حمایت مماشاتگران غربی و البته پرهیز طرف مقابل از جنگ حساب باز کرده است و نه روی قدرت نداشته خودش!
اکنون باید دید آیا آخوندها یکبار دیگر دچار یک اشتباه محاسبه مرگبار میشوند یا نه؟