آمار رسمی که روز دوشنبه ۱۹اسفند توسط خبرگزاری رسمی رژیم (ایرنا) منتشر شد، ۲۳۴۶مبتلا و ۲۳۷جان باخته است. اگر چه همین آمار، نسبت به آمار روز قبل (۱۴۵جان باخته) حاکی از یک افزایش تصاعدی است و بیش از ۶۰درصد افزایش نشان میدهد، اما واقعیت بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده توسط مقاومت ایران حاکی از آن است که در روز۱۹اسفند، شمار قربانیان کرونا در ۱۲۷شهر در ۳۰استان کشور از ۲۶۰۰تن فراتر رفته است.
مسخرگی آمار رژیم و اعتبار آمار مقاومت
هر قدر که آمار ساختگی رژیم مسخره و بیاعتبار است و حتی از طرف رسانهها و مهرههای رژیم هم به تمسخر گرفته میشود، آمار و اطلاعات ارائه شده توسط مجاهدین و مقاومت ایران که بر اساس جمعبندی گزارشهای موثق از سراسر کشور ارائه میشود، نه تنها مورد استناد منابع خبری بینالمللی قرار میگیرد، بلکه حتی منابع درونی رژیم نیز گاه به آن اذعان و استناد میکنند.
از جمله یکی از عوامل تبلیغاتی رژیم به نام مصطفی فقیهی صاحب امتیاز سایت حکومتی انتخاب(۱۹اسفند) ضمن حمله به نمکی وزیر بهداشت رژیم به این دلیل که «آمار واقعی را نمیدهد» در یک یادداشت توئیتری نوشت: «تعداد فوتی مشکوک به کرونا نزدیک به۲۰۰۰تن در کشور(۱۰برابر آمار رسمی) است و بیش از۱۳۰نفر، تنها دیروز در تهران و گیلان فوت کردهاند!»
گرچه این کارگزار دستگاه تبلیغاتی رژیم چند ساعت بعد تحت فشار و بازجویی در توئیت دیگری حرفش را پس گرفت اما در تکرار آمار مجاهدین از زبان یک مهرهٔ رژیم و همچنین اعترافهای مشابه و مکرر، بهوضوح میتوان دید که کنترل سانسور اخبار هم از دست رژیم خارج شده است.
بحران کرونا، سرجمع و تبلور همهٔ بحرانها
ابعاد بسیار گسترده و سرعت شیوع و گسترش تصاعدی این بیماری مرگبار، گویای آن است که هیچ کنترل و مهاری در کار نیست. برخی محاسبات توسط پزشکان و کارشناسان حاکی از این است که انتشار ویروس در ایران از کنترل خارج شده و پیشبینی میشود که رقم مبتلایان به چند میلیون نفر هم برسد. وقتی ابعاد این فاجعه و فشار غیرقابل تصور بر روی مردم را در کنار فشارهای دیگر اقتصادی و روانی از فقر فراگیر و بیکاری گسترده کنار هم بگذاریم و آنها را در پرتو قیامهای آبان و دی۹۸از نظر بگذرانیم، بهخوبی میتوان دریافت که جنگ کنونی مردم ایران با بیماری کرونا، همان جنگ سرنوشت با مسبب اصلی همهٔ مصائب و تباهیها، یعنی رژیم پرنکبت آخوندی برای سرنگونی آن است.
منظور از جنگ سرنوشت آن است که تمامی بحرانهای دیگر گریبانگیر رژیم اکنون در این بحران سرجمع و متبلور شده و معنی پیدا میکند.
در پرتو این درک از جنگ سرنوشت، اکنون پس گرفتن این اعتراف توسط کارگزار مربوطه، توأم با لگدی به مجاهدین، نکتهٔ عمیقتری را برملا میکند و نشان میدهد که رژیم تا کجا نسبت به انتشار واقعیتهای این فاجعه، توسط مجاهدین و اعتبار داخلی و بینالمللی آن تا کجا هراسان است و احساس خطر میکند.
بخشی از این احساس خطر و دلیل آن را در یادداشتی که ربیعی سخنگوی دولت روحانی (مابهازای نشست خبری خود) در رسانههای حکومتی منتشر کرده، بهوضوح میتوان دید، آنجا که مینویسد: «متأسفانه در حال حاضر مشکلات ناشی از شیوع بیماری سوار بر بیاعتمادیهای گذشته (بخوانید قیامهای دی و آبان) شده».
این احساس خطر را دادستان کل دستگاه قضایی خامنهای، به شکل دیگری طی نامهٔ تهدیدآمیزی به وزیر بهداشت روحانی به نمایش میگذارد؛ او با اشاره به درز واقعیتها از درون رژیم مینویسد: «اخلال در نظام سلامت مردم، در حد افساد فیالارض است». اما بهنظر میرسد که تهدید میرغضب ولیفقیه شاخ شکسته و نشان دادن طناب دار هم دیگر کسی را نمیترساند. غلامرضا حیدری، عضو مجلس ارتجاع با اشاره به همین نامه با برآشفتگی گفت: «کسی که در قم نگذاشت کرونا در نطفه خفه شود، حکمش چه میشود؟ شیوع کرونا از قم شروع شد و باید از قوه قضاییه مطالبه شود حکم کسی که مقاومت کرد و نگذاشت پیشگیریها و محدودیتها برای اماکن عمومی زودتر شروع شود چیست؟... ما در برخی از حوادث دروغ گفتیم. واقعیات در خصوص شیوع کرونا هم با تأخیر اعلام شد».
تشدید بحران در رژیم و سمت تشکل در جبهه مردم
بهرغم همهٔ افشاگریها و فاشگوییها، اما رژیم همچنان به تلاش خود برای پنهان کردن ابعاد فاجعه و ادعای اینکه گویا مهار اوضاع را به دست دارد، ادامه میدهد؛ ادعایی که حتی از جانب رسانههای رژیم هم مورد طعنه و تمسخر قرار میگیرد. روزنامهٔ حکومتی اخبار صنعت نوشته: «اگر واقعاً شرایط عادی است و همه چیز گل و بلبل است، خوب جلسات مجلس را از سر بگیرید یا هیات دولت به جای کاخ سعدآباد در پاستور جلسه خود را برگزار کنند... لطفاً عادیسازی نکنید!».
طعنهٔ این روزنامهٔ حکومتی به خود خامنهای هم اصابت میکند که دفترش اعلام کرده سفر و سخنرانی سالانهٔ خامنهای در مشهد لغو شده است. اکنون خامنهای باید جواب بدهد که مگر نگفتی «این بلا بهنظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست» و «یک مسألهٔ گذرا است»؟ پس چرا سخنرانی سالانهٔ خود را لغو میکنی؟».
در یک مورد دیگر از بالاگرفتن بحران درونی رژیم بر اثر بحران کرونا، علی نوبخت، رئیس کمیسون بهداشت مجلس آخوندی تلویحا به نقش مخرب سپاه پاسداران که عمدهٔ امکانات پزشکی و درمانی کشور را به قبضهٔ خود درآورده اشاره کرد و گفت: «جریانات غیرپزشکی بر برنامههای وزارت بهداشت برای پیشگیری و مهار ویروس کرونا سایه افکنده است و مانع مهار این بیماری میشود».
بروز و ظهور این موارد، بیانگر آن است که جنگ گرگهای درون کاست قدرت به موازات اوجگیری بحران کرونا بالا میگیرد و بیشازپیش در معرض دید همگان قرار میگیرد.
در نقطهٔ مقابل بالاگرفتن بحران در درون رژیم و تشدید از همگسیختگی، در جبهه مردم میتوان دید که صفوف مردم و جوانان شجاع و شورشگر، پس از بهت اولیه، در برابر رژیم و پاسداران و بسیجیان جنایتکار به تدریج دارد شکل میگیرد. نمونهٔ آن را در ابتکارعمل جوانان در برخی شهرهای استان مازندران و برخی دیگر از شهرهای کشور میتوان دید که با ایجاد مانع، راه عبور و مرور به تعدادی از شهرهای استان را سد کردهاند و در برخی دیگر از شهرها بهصورت خودجوش اقدام به ضدعفونی اماکن عمومی،یا کمک به مبتلایان و توزیع ماسک و مواد بهداشتی کردهاند؛ از همین روست که رهبر مقاومت ایران در پیام (۱۷اسفند) خود خطاب به مردم و جوانان شورشگر میهن، تأکید کرد:
«مبادا در وانفسای کرونا و این همه مصیبتها قرار از کف بدهید و آنچنانکه خلیفهٔ ارتجاع میخواهد کُنج ِعْزلت بگزینید و صبر و انتظار ِانفعالی پیشه کنید. «نهجنگ» راهکار نیست. لازمهٔ پیروزی، شورش و جنگ صد برابر است.
در هر کوی و برزن فریاد اعتراض سر دهید. ایران فریاد شعلهور است. بگذارید دنیا ببیند و بشنود. ببیند و بشنود که مردم ایران کرونا و آخوند نمیخواهند».