این روزها که حاکمیت آخوندی دوران پایانی خود را سپری میکند شاهد ۲نوع علائم دوران پایانی عمر ننگین آن با ظاهر متفاوت در درون رژیم هستیم. عدهیی عناصر پیشانیسفید که وابسته به باند خامنهای هستند خواستار حفظ وضع موجود یعنی حفظ هژمونی این باند هستند. عده دیگری نیز که وابسته به باند روحانی و باند موسوم به اصلاحطلب هستند خواستار بهاصطلاح اصلاح ساختار آن هستند تا در این وضعیت خودشان هژمونی را داشته باشند.
آخوند احمد خاتمی گماشته خامنهای به باندهای درونی هشدار داد که از تفرقه و جنگوجدال باندی بپرهیزند و به فکر کشتی درهمشکسته حاکمیت باشند، که این روزها در تلاطم خیزشها و قیامهای اجتماعی لنگر آن یعنی طلسم ولایت خامنهای شکسته است.
هشدار آخوند خاتمی چنین است: «همه سوار یک کشتی هستیم؛ نباید کاری کنیم که این کشتی سوراخ شود». وی آسیبپذیری آن حتی در اثر انتقاد از جانب خودیها را به تمام باندها گوشزد کرد و گفت: «طوری انتقاد نکنیم که مردم را علیه نظام تحریک کنیم».(خبرگزاری مهر۱۸شهریور ۹۷)
احمد واعظی، یکی از تیغکشهای خامنهای در مشهد که عنوان مداح دارد، در گفتگو با تلویزیون آستان قدس رژیم نسبت به خطر مرگ بر اصل ولایت فقیه توسط قیامکنندکان ابراز وحشت کرد.
این مهره خامنهای در جملات زیر که از خامنهای نقل کرد تنها هراس خود را ابراز نداشت، بلکه با نقلقول از علی خامنهای درماندگی او را هم نسبت به شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه بازگو میکند آنجا که نقل میکند: «آقای ماندگاری میفرمودند که حضرت آقا به ایشان میگویند که اگر حالا مرگ بر شخص فلانی میگفتند(مرگ برخامنهای) خیلی مسأله نبود وقتی میگویند مرگ بر اصل ولایت فقیه این اصل چیزی داره تویش یعنی یک پیام علمیست یک پیام عقیدتی اینجا جای سؤال است وقتی میگویند مرگ بر دیکتاتور در نظام جمهوری اسلامی که اصلاً امام میگویند اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود یعنی یک جایی میلنگد...».(تلویزیون آستان قدس ۱۶شهریور ۹۷)
ملاحظه میشود که ولیفقیه ارتجاع از شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه که توسط قیامکنندگان داده میشود چگونه به هراس افتاده است. او بهخوبی میداند که قیامکنندگان با این شعار اصل نظام را زیر سؤال میبرند که شعاری است براندازانه و سرنگونیطلبانه.
واقعیت هم این است که مردم با این شعار اصل و اساس حاکمیت را نشانه میروند و با دادن این شعار نوید سرنگونی این نظام را میدهند.
اعتراف این مداح خامنهای در مشهد و اعتراف اصلی در سخنانش یعنی حرفهای خامنهای و ابراز نگرانی او نسبت به شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه، بهوضوح بیانگر علایم دوران پایانی و مرحله سرنگونی حکومت آخوندی است. همچنان که آخوند خاتمی هم نگران این است که در این مرحله پایانی کشتی آن سوراخ شود و همه سرنشینان آن توسط قیامکنندگان در دریای خشم مردم نابود شوند.
اما علامت دیگری در درون رژیم وجود دارد که ظاهراً با علائم فوق متفاوت است. کسانی هستند که در لباس اپوزیسیون درون آن، مقاومت سازمانیافته مردم را تروریسم خوانده و دیکتاتوری ولایت فقیه را « تکصدایی» نامیده و تقصیر دیکتاتوری را به گردن مقاومت میگذارند.
یکی از آنها تاجزاده از باند اصلاحطلب و معاون سابق وزارت کشور دولت خاتمی است که میگوید: «آخرین مسأله در این زمینه تروریسم گستردهیی بود که از خرداد ۶۰ آغاز شد و به تنهایی میتوانست جامعه را به سمت تکصدایی سوق بدهد».
بعد از این ادعا، مقدمات در بردن «ولایت فقیه» را با ظاهر چپروانه اینگونه توجیه میکند: «بزرگترین خطا و اولین خطای ما بعد از پیروزی انقلاب بهنظر من گنجاندن ولایت فقیه بود در قانون اساسی. من با فرض اینکه این اندیشه درست است میگم گنجاندش در قانون اساسی غلط بود».
این مهره حکومتی بعد از این سرسپاری به اصل ولایت فقیه، فرصت را غنیمت شمرده و از موقعیت ضعیف خامنهای برای گرفتن سهم بیشتر قدرت برای باند خود اینگونه استفاده میکند: «بدین ترتیب ما فکر اینکه نیروهایی باید بیایند و همه دولت و مجلس و قوه قضاییه و فضای انقلابی را زیر سیطره خودشان بگیرند و با انسجام بتوانند کشور را اداره کنند و بقیه را حذف کنند متأسفانه دامن همه ما را گرفت و همه ما آن زمان از آن دفاع میکردیم و راه نجات کشور هم میدانستیم منتها بعدها متوجه شدیم که این روحیه روحیه درستی نبود و بسیاری از خطاها از آنجا ناشی شد».
این هم نوع دیگری از علائم پایانی حکومت ولایت فقیه است که تمام جیرهخواران آشکار و پنهان را از لانههایشان برای حراست از حکومت در حال فروپاشی سراسیمه به صحنه کشانده است. غافل از اینکه هر چقدر که جای جلاد، قربانی را محکوم کنند، نوشداروی بعد از مرگ برای آن است و دیگر دردی از خامنهای و نظام دوا نخواهد شد. همه اینها نشانههای بارزی از علایم دوران پایانی آن است.