در سال۱۴۰۱ فجایع طبیعی با چهرهٔ دیگری در فلات ایران نمایان میشوند. بسیاری از هموطنان ما اجساد آغشته به گلولای عزیزانی از این ملت را دیده و جریحهدار شدهاند. آیا حق خلق کبیر ایران این است که در شرایط بیآبی، بینانی و فقدان نخستین حاجتهای یک زندگی شرافتمندانه، اینچنین در برابر حوادث طبیعی آسیبپذیر باشد؟
اگر از دستاربندان ریایی و اصحاب دجل و دغل بپرسیم که چرا در ایران یک بارش سطحی چند دقیقهای باعث سرازیر شدن سیلهای ویرانگر میشود، بیدرنگ پاسخ را به قهر خدا نسبت داده و میگویند علت آن بدحجابی، بیحجابی و بالارفتن میزان فسق و فجور و لابد فاصله گرفتن جوانان از نظام مقدس و الهی جمهوری اسلامی است! آنها خرمردرندانه آثار فاجعهبار بیش از ۴دهه حاکمیت مغولوار خود بر ایران را به خدا و مردم حواله میدهند تا از زیر بار پاسخگویی به جنایتهایشان شانه خالی کنند.
شباهت سیل امامزاده داوود به سیل دروازه قرآن شیراز
بهرغم دجالیت و پشتهماندازی عوامل عمامهدار و بیعمامهٔ حکومت، بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که سیل در امامزاده داوود تهران، تکرار همان سیلی است که در دروازه قرآن شیراز رخ داد.
«در هر دو رویداد در ازای بستن مسیل و بستر رودخانه با ساختمانهای متعدد، یک کانال باریک و غیراستاندارد برای عبور آب ایجاد کردهاند که این عرض کم بهراحتی با هر مانعی مسدود میشود و جریان آب را به سمت سکونتگاهها و مراکز جمعیتی منحرف میکند و ضمن خسارات سنگین مالی، کشته به بار میآورد» (شرق. ۹مرداد ۱۴۰۱).
بعد از گذشت نزدیک به دو و نیم سال از سیل دروازه قرآن شیراز اکنون این رسانهٔ حکومتی بهنقل از کارشناسان اعتراف میکند که مسیل این منطقه «از دره شرقی دروازه قرآن تا بلوار چهلمقام، لوله استوانهای به قطر ۱.۵ متر جایگزین شده بود تا آبهای باران و رودخانه آبزنگی از تنگه اللهاکبر به سمت رودخانه خشک هدایت شود؛ اما بنا بر گزارشهای فنی موجود از سیل شیراز که مرکز تحقیقات راه و شهرسازی آن را تهیه کرده است، قطر لوله تنها برای عبور حداکثر ۱۲ مترمکعب آب در ثانیه ساخته شده بود و جوابگوی جریان سیل نبود و سیل خسارات سنگین و کشتههای فراوانی به جا گذاشت» (همان منبع).
ساختوساز مافیایی در بستر سیل
سحر تاجبخش، رئیس سازمان هواشناسی نیز در اظهاراتی مشابه به همعلت بودن وقوع سیل در دو منطقه با فاصلهٔ زمانی دو و نیمساله از هم اذعان کرد:
«سیلاب در محدوده امامزاده داوود همانند سیل در شیراز در سال۹۷ بود. مسیر آب در سالهای گذشته دستکاری شده بود چرا که توپوگرافی این مسیر به گونهای است که نباید با بارشهای ۲۰ تا ۳۰ میلیمتری چنین حادثهای رخ دهد بنابراین بهطور قطع مسیر آب در این بخش دستکاری شده بود» (انتخاب. ۹مرداد ۱۴۰۱).
چه کس یا کسانی این «دستکاری» را مرتکب شدهاند؟ اینجا جایی است که عوامل حکومتی سکوت میکنند و خود را به کوچهٔ علی چپ میزنند. در این رابطه تورج فتحی، معاون سابق منابع آب سازمان محیطزیست رژیم از اصطلاح «تجاوز گسترده به منابع طبیعت ایران» برای رساندن منظور خود استفاده میکند. آیا مردم عادی این تجاوز گسترده را انجام میدهند یا حکومت؟!
راستی بهجز دستگاه عریض و طویل این مافیا چه نیروی دیگری قادر است برای ساختوسازهای خارج از استاندارد مجوز صادر کند.
وقتی صحبت از مافیای حکومتی میکنیم منظور سپاه پاسداران و شاخکهای وابسته به بیت خامنهای است. سیستمی که در ایلغار و دستاندازی به حریم طبیعت دست باز دارد.
قلع و قمع جنگلها
قلع و قمع جنگلها و از بین بردن پوششهای گیاهی در فرادستها یکی دیگر از عوامل ایجاد سیلهای ویرانگر است. جنگلها و پوششهای گیاهی نقش قابل توجهی در مقابله با سیل دارند اما در نظام ولایت فقیه با شکلگیری پدیدهیی بهنام «جنگلخواری»، تجاوز به طبیعت شکل فاجعهباری به خود گرفته است. محصول این تجاوز بههم زدن نظم طبیعت و برانگختن قهر ویرانگر آن شده است. تورج فتحی، اعتراف میکند که در استان مازندران آمار سیلابها «در سه دهه اول خورشیدی یعنی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ تنها پنج مورد بوده، اما با وجود کاهش بارندگی در سالهای اخیر، شمار سیلابهای این استان در ۳۰سال اخیر بیشتر از شش برابر شده و به ۳۲مورد رسیده است؛ چرا که زمینخواران جنگلهای هیرکانی و پوشش گیاهی منطقه را قلعوقمع کرده و منابع طبیعی قربانی ساختوساز غیرمجاز شده است» (شرق. ۹مرداد ۱۴۰۱).
لایروبی نکردن رودخانهها
از دیگر عوامل تبدیل شدن یک بارش زودگذر و مانسون در تابستان به سیلهای ویرانگر، لایروبی نکردن رودخانههای ایران است. کارشناس سابق حکومتی در این زمینه میگوید:
«با روشهای بهمراتب ارزان قیمتتری میشود مانع از وقوع سیل شد یا دستکم خسارات آن را بهشدت کاهش داد؛ اما این روشها و فنون نادیده گرفته شدهاند و بهعنوان مثال بستر رودخانه دز و کارون که آکنده از زهاب نیشکر و پسابهای صنعتی است، سالهای طولانی است لایروبی نشده و بارشهای سطحی شدید به جای جریان در بستر رودخانه تبدیل به سیل میشود» (همان منبع).
او در ادامه صحبتهایش از علت وقوع سیل در عین رنجبردن ایران از بیآبی نیز پرده برمیدارد:
«در سایر کشورهای جهان تکنیکهای آبخیزداری و آبخوانداری باعث میشود بارشهای شدید به کمک احیای سفرههای آب زیرزمینی بروند؛ اما در ایران آبهای سطحی حتی مسیرهای اصلی خود را در بستر رودخانهها از دست دادهاند و به سیلهای ویرانگر تبدیل میشوند».
سدسازیها بیرویه و فرسایش خاک
از بین بردن پوششهای گیاهی و قلعوقمع جنگلها علاوه بر آنکه باعث سرازیرشدن سیل از ارتفاعات به جانب دامنه و بستر سیل در مناطق شهری و روستایی میشود، بر سر راه خود خاک را میشوید و آن را بهصورت گلولای وارد خانههای ویرانشدهٔ مردم میکند. این فرسایش شدید خاک که در سیل اخیر بیشازپیش آن را مشاهده میکنیم حاصلخیزی زمین را از بین برده و خود زمینهساز فجایع دیگر زیستمحیطی است.
همه میدانند که عامل اصلی سدسازیهای بیرویه در ایران سپاه پاسداران و بیت خامنهای است. این سدسازیها علاوه بر اینکه مانع سرازیر شدن سیلابها نشده منابع آبی را از بین برده و باعث مرگ رودخانهها و تالابها شده است.
خشم طبیعت همطنین با خشم مردم ایران
اختصاص ۲تریلیون دلار به صنعت بمبسازی اتمی و صرف مبالغ نجومی برای تولید موشک و پهپاد و پروار کردن نیروهای نیابتی در خاورمیانه و سرازیر کردن سرمایههای ایران به جیب گشاد سرکوب و تروریسم از سوی این رژیم مردم ایران را در برابر قهر طبیعت تجاوزشده بیدفاع گذاشته است.
در یککلام اکنون این جغرافیا و طبیعت ایران است که همصدا با مردم مظلوم ایران، آثار تجاوز به حریم خود را در نظام هلاککنندهٔ حرث و نسل، ملتهب و خشمآگین فریاد میزند. این خشم مهارناپذیر، سیلاب سوزان خشم مردم ایران را به ما یادآوری میکند. سیلابی که بهصورت سلسلهای از قیامهای خاموشیناپذیر برخواهد خواست و نکبت عمامهداران ریایی را از ساحت جغرافیای ایران خواهد شست و به فراموشخانهٔ تاریخ خواهد ریخت.