روز چهارشنبه 2خرداد، خامنهای سردمداران و مهرههای بالای نظامش را نزد خود جمع کرد تا درباره تحولات سیاسی اخیر و اعلام سیاست و استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران، که رژیم را سراپا دچار تلاطم کرده، صحبت کند. بافت اصلی صحبتهای خامنهای البته بیشتر فحاشی و لفاظی و شعارهای پوچ و دوپهلو به جای پاسخگویی مستدل و سیاسی، بهخصوص در مورد ادامه برجام با اروپا بود. در مجموع صحبتهای او را میتوان درسه دسته طبقهبندی کرد:
قدرتنمایی توخالی
اول، دود و دم قدرتنمایانه برای روحیه دادن به نیروهای خودش و جوابگویی به رئیسجمهور و وزیر خارجه آمریکا که بیشتر دل خالی کردن و فحاشی بود. نه بهلحاظ منطقی قوی بود و نه بهلحاظ سیاسی با ارزش.
در این رابطه، از کارتون معروف تام و جری کمک گرفت و گفت: «مثل گربهٔ معروف داستان تام و جری؛ (آمریکا) باز هم شکست خواهد خورد... ما در شکست دشمن شک نداریم و هرکس که با معارف اسلامی آشنا باشد این را میداند». خامنهای روشن نکرد که کارتون تام و جری چه ربطی به معارف اسلامی دارد؟ البته این تشبیه از سایتهای متعلق به خامنهای، در انعکاس سخنرانی او حذف شده است، شاید بهخاطر آن که در این تشبیه، خامنهای خود را در جای موش این داستان قرار داده است.
خامنهای به منظور روحیه دادن به نیروهای خود، مدعی شد که این بار هم رژیم مانند «40سال گذشته... مقطع فعلی را نیز با قدرت و تدبیر، پشت سر خواهد گذاشت». «قدرت و تدبیر» کلیدواژه خامنهای در این سخنرانی دوگانه «قدرت و تدبیر» بود که بنبست ولیفقیه در ۲احتمال پیش رو را منعکس میکند. در فرهنگ رژیم تدبیر معنایی جز چرخش و کوتاهآمدن و زانو زدن ندارد و در این سالها این کلمه در درون رژیم در تیول باند روحانی و دولت خودنامیده «تدبیر و امید» بوده است. از سوی دیگر «قدرت» آن چیزی است که عناصر باند ولیفقیه مدعی آنند و حرفشان این است که باید با قدرت جواب آمریکا و خروج آمریکا از برجام را داد. حالا استفاده خامنهای از کارتن تام و جری و دوگانه «قدرت و تدبیر» بنبست ولیفقیه سرگردان رژیم بین دو شق گردن گذاشتن به شروط حریف یا ایستادگی در مقابل آن را بهروشنی بازتاب میکند.
تقسیم تقصیر تخطئه برجام با روحانی
ولیفقیه ارتجاع دیروز تلاش کرد تقصیر تخطئه برجام را به گردن روحانی بیاندازد و خود را که اکنون در دورن رژیم هم بهعنوان اصلیترین مقصر این شکست شناخته میشود در ببرد. مثلاً گفت «گره زدن حل مسائل کشور بهخصوص مسائل اقتصادی به برجام و خارج از کشور، یک خطای بزرگ است».
این در حالی بود که در همین سخنرانی در حالی که «عناصر سیاسی، مدیریتی و مطبوعاتی» را از سرزنش یکدیگر در بارهٔ برجام، پرهیز میداد، اما خودش از نیش و کنایه به روحانی و مقصر قلمداد کردن او در ماجرای برجام دریغ نکرد. ولی در عینحال برای حفظ تعادل از به نیروهای خودش گفت که نقد صحیح، منصفانه و عاقلانه ایراد ندارد و مسئولان هم باید به آنها توجه کنند اما اهانت، هتک حرمت، اتهام و ایجاد دوقطبی بر سر برجام نباید صورت گیرد و وحدت و همزبانی نباید نقض شود.
سرگردانی ولیفقیه بین ادامه برجام یا خارج شدن از آن یا برجام اروپایی
موضوع اصلی که قاعدتاً سخنرانی چهارشنبه ۲خرداد خامنهای میبایست درباره آن میبود ادامه برجام یا خارج شدن از آن بود که در این مورد تا توانست به نعل و به میخ زد و با دوگانهگویی و ضد و نقیضبافی روشن نکرد که چه کار میخواهد بکند.
مثلاًًً با گفتن اینکه «در مقابل زیادهخواهی طرف مقابل، باید حرکت شجاعانه انجام داد»، بهطور متناقضی افزود: «ما بنای دعوا با اروپا را نداریم اما این سه کشور اروپایی نشان دادهاند که در حساسترین مواقع، با آمریکا همراهی میکنند».
خامنهای با طرح این سؤال که: نحوه صحیح مواجهه با برجام بعد از خروج آمریکا چیست؟» خود در پاسخ گفت: «نکته اول این است که باید مسائل را واقعبینانه ببینیم و بدون دلخوش کردن به احتمالات، آنها را صریح و واقعبینانه با مردم در میان بگذاریم... برجام اروپایی البته مسألهای است اما قرائن فراوان از جمله انصراف و تردید شرکتهای بزرگ اروپایی و نیز سخنان مسئولان سه کشور اروپایی نشان میدهد اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیتوان به جلو برد».
ولیفقیه ارتجاع روشن نکرد اگر برایش واضح است که برجام اروپایی هم راه به جایی نمیبرد و پیشاپیش شکست خورده است، پس چرا برجام اروپایی را مورد تأیید قرار میدهد و برای آنها شرط تعیین میکند؟ چرا آن چنان که مدعی است «شجاعانه» خروج از برجام و شروع غنیسازی را اعلام نمیکند؟ و با بیان اینکه « اروپاییها باید قطعنامهیی علیه آمریکا به شورای امنیت ببرند و به این حرکت آمریکا اعتراض کنند»، به گونهیی دوپهلو میگوید: اگر اروپاییها در پاسخ به مطالبات ما تعلل کردند حق ایران برای آغاز فعالیتهای تعطیل شده هستهیی محفوظ است». میدانیم که «حق محفوظ» را در زبان دیپلوماتیک معمولاً «حق محفوظ» مینویسند و «کوتاهآمدن آبرومندانه و به فراموشی سپردن» میخوانند.
خامنهای از ترس اینکه مبادا همین حرفها را بهعنوان نقض برجام به پایش بنویسند، تأکید مکرر میکند که «الان غنیسازی ۲۰درصد را آغاز نمیکنیم».
اما در رابطه با موضوع اصلی رژیم که آن را در دستهبندی سوم قراردادیم، طبعاً انتظار این بود که بالاخره بگوید چکار میخواهد بکند؟ آیا فرضا شروط آمریکا را میپذیرد؟ از برجام خارج میشود یا خارج نمیشود؟! خامنهای به این سوالها جواب نداد. اما از طرفی گفت که همه بدانند جمهوری اسلامی از مؤلفههای قدرت خود از جمله دفاع از راه دور قطعاً دست نمیکشد. و... حضور در منطقه و طرفداری ملتها از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی ماست و هیچ دولت عاقلی از این مؤلفههای قدرتبخش صرفنظر نمیکند.
این حرفها حاکی از آن بود که گویا میخواهد بایستد. ضمن اینکه در همین جا صراحتاً از موشک بالستیک حرف نزده و در جملهٔ دیگری که کلمه موشک را به کار برد گفت سران سه کشور باید متعهد شوند و قول دهند که بحث موشک و حضور منطقهیی ایران را مطلقاً مطرح نخواهند کرد.
اما این حرفها هیچکدام صراحت ندارد و رنجیرهیی است از انواع دوگانه گوئیها. خامنهای مابه ازاء هر جملهیی که ایستادگی را تداعی میکند، جملهیی آورده که عقبنشینی را تداعی کند. مثلاً برجام را تخطئه کرد، اما در عینحال گفت برجام اروپایی البته مسأله است. گفت برجام اروپایی البته مسأله است اما افزود که «اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیتوان به جلو برد» (یک امر بدیهی که کشف تازهیی نیست. آخوندها اقتصاد کشور را با برجام آمریکایی نیز نتوانستد پیش ببرند)
مخاطب میتواند بپرسد اگر برجام بد و خسارتبار است چرا صراحتاً نمیگویی از آن خارج میشویم؟ چرا از برجام اروپایی حرف میزنی و میگویی برجام اروپایی مسأله دیگری است؟! مگر نمیگویی که اروپاییها قابل اعتماد نیستند، مگر نمیگویی که بین آنها و آمریکا همکاری و تقسیم کار صورت گرفته، پس چرا دوباره از برجام اروپایی حرف میزنی و برای آنها شرط تعیین میکنی؟ و حالا که شرط تعیین میکنی، آیا این حرف جدی آخرت هست؟ یعنی
آیا با این شرطهای سخت و غیرعملی میخواهی میز تعامل با اروپا را به هم بزنی یا قصد دیگری داری؟ خوب اینها نمونههایی از ابهام و دوگانهگوییهاست که علاوه بر کاربرد مصرفی در دستگاه تبلیغات داخلی، انعکاسسی است از خلأ اراده سیاسی ولیفقیه برای تصمیمگیری حول مسأله که با حیات رژیم گره خورده است.
خامنهای در قسمت دیگری از حرفهایش گویا میخواست در برابر 12شرط آمریکا و ۴شرط اروپا، ژست شرط گذاشتن بگیرد. از جمله شروطی که برای اروپا گذاشت شامل:
- بحث موشک و حضور منطقهای ایران را مطلقاً مطرح نکنند،
- با هر گونه تحریم آمریکا مقابله کنند،
-خرید نفت به میزان مورد نیاز رژیم (و نه نیاز اروپا!)
-تضمین بانکهای اروپایی درباره دریافت و پرداخت وجوه.
خامنهای در قسمت دیگری از سخنان خود، بهطور مضحکی خواستار آن شد که « اروپاییها باید قطعنامهیی علیه آمریکا به شورای امنیت ببرند و به این حرکت آمریکا اعتراض کنند».
در قبال این شرطهای نمایشی که خود خامنهای بهتر از هر کس میداند عملی نیست، او به این تهدید توخالی و دوپهلو متوسل شد که: « اگر اروپا تعلل کرد حق ایران برای آغاز فعالیتهای تعطیل شده هستهیی محفوظ است». اینها تماماً مصرف داخلی دارد و برای روحیه دادن به نیروهایش میباشد.
در مورد اینکه رژیم نهایتاً در قبال این بحران چه برون رفتی را انتخاب خواهد کرد، قبلاً از سه احتمال صحبت شده بود؛ یکی اینکه بایستد و کوتاه نیاید. تابلوی دیگر اینکه با اروپا برود و تابلوی سوم اینکه برجام اروپایی و میز اروپا و اینها همه پوشش مذاکره مستقیم با خود آمریکاست.
اکنون اگر بخواهیم مشخص کنیم که خامنهای در حرفهایش به سمت کدام تابلو متمایل شده و یا کدام را حذف کرده؟ باید گفت که او هنوز در مورد هیچکدام تعیینتکلیف نکرده است.مثلاًً:
این که هیچ دولت عاقلی از مؤلفههای قدرت خود صرفنظر نمیکند! پاسخ آشکار و روشن به مسأله نیست و معلوم نمیکند که میخواهد ایستادگی کند یا نه؟و یا:
اگر اروپاییها در پاسخ به مطالبات ما تعلل کردند حق ایران برای آغاز فعالیتهای تعطیلشده هستهیی محفوظ است.
یا باید آماده باشید که اگر لازم شد و دیدیم برجام فایده ندارد، فعالیتهای تعطیلشده بهواسطه برجام از سر گرفته شود.
اینها هیچ کدام، هیچ چیزی را مشخص نمیکند. بیشتر جمله پردازی است تا پاسخ صریح. قبلاً خامنهای در سکوت بود. اما اکنون هم که حرف زده باز به همین ترتیب تعیینتکلیف نکرده است. در حالی که همه میدانند پیششرط برجام اروپایی که خامنهای از آن حرف میزند، پذیرش شروط اروپاییها از جمله دست کشیدن از موشکی، دخالتهای منطقهیی، تعطیل همه فعالیتهای مشکوک موشکی و حقوقبشر است.
به همین ترتیب در مورد بحران اقتصادی هم هیچ حرفی و راهکاری ارائه نکرد و ضمن اعتراف به بحران شدید اقتصادی که به اذعان او «تعریفی ندارد و بسیاری از مردم در فشار شدید گرانی و مشکلات هستند»؛ جز کلیگویی و باور درمانی چیزی برای عرضه نداشت و گفت: « باید عمیقاً باور کنیم که مشکلات اقتصادی با تکیه بر ظرفیتهای فراوان داخل کشور قابل حل است»