یکی از واژههایی که در فرهنگ شهرسازی در ایران بسیار استفاده میشود واژه برج است که این واژه معادل آسمانخراش است و بهدنبال آن کسب و کاری به نام برج سازی، این واژهها در ایران امروز فقط کلماتی فنی و تخصصی نیستند، بلکه در، فرهنگ سیاسی ایران هم جای خود را پیدا کرده است تا آنجا که در دعواهای باندی کاندیداهای نمایش انتخابات رژیم هم از این کلمات برای حمله به باند مقابل استفاده کردند اما واقعیت برج سازی چیست و برج سازان در ایران چه کسانی هستند؟ و این برجها برای حل مسأله مردم است یا عرصه دیگری است برای چپاول مردم؟
در بعضی از خیابانهای تهران به سختی میتوانی آسمان آبی را ببینی. ستونهای سر به فلک کشیده سیمانی با نقش و نگارهای متفاوت که به آنها برج میگویند:
از شکل و شمایل آنها میتوان براحتی فهمید که در پس ساخت و استفاده از آنها چه پول کلانی جابهجا میشود.
«بر اساس گزارش بانک مرکزی رژیم، متوسط قیمت تمام شده یک برج تجاری در تهران با احتساب قیمت زمین، متر مربعی حدود 7میلیون تومان است اما واحدهای تجاری برجها هنگام فروش حداقل متری 15میلیون تومان فروخته میشوند که به این ترتیب حداقل 100درصد سود فروش نصیب این سازندهها میشود.
برای تجاریسازها، علاوه بر این سود آشکار، سود پنهان بزرگتری نیز وجود دارد. زمین یک برج تجاری در تهران از زمانی که برای احداث برج خریداری میشود تا زمان تکمیل و فروش واحدها، بهطور متوسط 349درصد افزایش قیمت پیدا میکند.
تحقیقات نشان میدهد مجتمعهای تجاری که در ابتدا واحدهایشان را 70میلیون تومان برای پیشفروش گذاشته بودند پس از بهرهبرداری از مجتمع، قیمتهایشان به 200میلیون تومان هم میرسد». (سایت حکومتی ایران پرس 8اردیبهشت 96)
در ایران امروز چه کسانی میتوانند وارد چنین سرمایهگذاریهایی بشوند؟ بر اساس قوانین رژیم اگر کسی بخواهد ساختمان بالاتر از ۱۲طبقه بسازد، باید از کمیسیون ماده پنج مجوز بگیرد. اعضای این کمیسیون چه ارگانهایی هستند؟
«کمیسیون ماده ۵شامل چه کسانی میشوند، این کمیسیون یک شورای هشت نفره است که اعضایش اینهایند: معاونت وزرات راه و شهرسازی، معاونت وزارت جهاد کشاورزی، معاونت وزارت نیرو، معاون وزیر کشور، معاونت میراث فرهنگی، معاون سازمان حفاظت از محیطزیست، رئیس شورای شهر (بدون حق رای) و شهرداری تهران. (مناظره قالیباف - پشت پردهی برج سازیهای تهران: شهرداری یا دولت؟)
آیا میتوان فکر کرد کسی جز خواص میتواند از این مانع بگذرد؟
البته نباید تعجب کرد که از ۹۷۸برج در تهران ۲۰۸برج آن بدون مجوز ساخته شده است. تصورکنید شهرداری تهران که باباتون به جان دستفروشان میافتد و در حاشیه شهر ساختمانهای یک طبقه مردم محروم را با بولدوزر و لودر روی سرشان خراب میکند در طی ساخت یک برج اصلاً یکبار هم مراجعه نکرده که آیا این برج مجوز دارد یانه؟
اما اینها چه کسانی هستند که یا براحتی مجوز میگیرند و یا اصلا نیازی به مجوز ندارند
معاون وزیر راه و شهرسازی (پیروز حناچی) رژیم: «گفتیم برای بلندمرتبه سازی مجوز ندهید گفت پول گرفتهایم نمیتوانیم. شهردار تهران اعلام کرد ۴۰تا ۵۰پرونده بلندمرتبه سازی در صف اخذ مجوز هستند که برای صدور مجوز تعدادی از آنها پول گرفتهایم و باید جوابگوی آنها باشیم. میزان ساخت برجها در دوران قالیباف معادل عملکرد تمام شهرداران بعد از انقلاب بوده است». (خبرگزاری حکومتی ایلنا 9 اردیبشهت 96)
در مقابل هم رقیب هم بیکار نمینشیند و پرونده باند روحانی را رو میکند: «ابوالفضل قناعتی عضو شورای شهر تهران در رابطه با اظهارات اخیر رئیسجمهور مبنی بر برجسازی در تهران، گفت: تعجب میکنم که چرا شخصی مانند رئیسجمهور قانون را پیاده نمیکند و اجازه این ساخت و سازها را خود شما دولتیها دادهاید و شهردار تهران فقط یک مجری است». (سایت حکومتی امروز فردا را میسازیم)
واضح است که بحث سر خوبی و بدی برجسازی یا نفع و ضرر آن برای جامعه و مردم نیست، موضوع این است که طرفین از هم شکایت دارند که چرا به میثاق درونی باندهای رژیم عمل نمیکنند و اقدام به تک خوری کردهاند.
یعنی سررشته برجسازی هم که گرفته شود باز به باندهای چپاولگر رژیم ختم میشود:
«اسکلتبندی برجِ سپاه در جوار عمارت کلاه فرنگی تا شعاع چند کیلومتری چشمان شهروندان تهرانی را به بازی میگیرد. همچنان که بر چهرهی هر بینندهای زهرخندی مینشاند که از گستردگی فعال مایشایی سپاه حکایت دارد. چون معرکهگردانان این ماجرا همراه با آشکار شدن اسکلت برج، طنزی سیاسی را در انظار عمومی به نمایش میگذارند. بیتردید در این نمایش، سپاه ضمن سرپیچی از ضوابط شهری، اقتدار بلامنازع خود را به رخ همگان میکشد». (سایت حکومتی عصر نو 16شهریور 94)
آنچه که از بررسی این مقوله میتوان نتیجه گرفت این است که برج سازی هم مانند دیگر زمینههای اقتصادی به عوض اینکه در یک برنامهریزی درست و ملی در جهت حل مسائل مردم باشد خوان یغمایی است برای چپاول باندهای حاکمیت.
آیا ارتباطی بین برجهای سر به فلک کشیده و جمعیت عظیم مردم زیر خط فقر هست؟ با گورخوابها و کارتن خوابها چطور؟.
در بعضی از خیابانهای تهران به سختی میتوانی آسمان آبی را ببینی. ستونهای سر به فلک کشیده سیمانی با نقش و نگارهای متفاوت که به آنها برج میگویند:
از شکل و شمایل آنها میتوان براحتی فهمید که در پس ساخت و استفاده از آنها چه پول کلانی جابهجا میشود.
«بر اساس گزارش بانک مرکزی رژیم، متوسط قیمت تمام شده یک برج تجاری در تهران با احتساب قیمت زمین، متر مربعی حدود 7میلیون تومان است اما واحدهای تجاری برجها هنگام فروش حداقل متری 15میلیون تومان فروخته میشوند که به این ترتیب حداقل 100درصد سود فروش نصیب این سازندهها میشود.
برای تجاریسازها، علاوه بر این سود آشکار، سود پنهان بزرگتری نیز وجود دارد. زمین یک برج تجاری در تهران از زمانی که برای احداث برج خریداری میشود تا زمان تکمیل و فروش واحدها، بهطور متوسط 349درصد افزایش قیمت پیدا میکند.
تحقیقات نشان میدهد مجتمعهای تجاری که در ابتدا واحدهایشان را 70میلیون تومان برای پیشفروش گذاشته بودند پس از بهرهبرداری از مجتمع، قیمتهایشان به 200میلیون تومان هم میرسد». (سایت حکومتی ایران پرس 8اردیبهشت 96)
در ایران امروز چه کسانی میتوانند وارد چنین سرمایهگذاریهایی بشوند؟ بر اساس قوانین رژیم اگر کسی بخواهد ساختمان بالاتر از ۱۲طبقه بسازد، باید از کمیسیون ماده پنج مجوز بگیرد. اعضای این کمیسیون چه ارگانهایی هستند؟
«کمیسیون ماده ۵شامل چه کسانی میشوند، این کمیسیون یک شورای هشت نفره است که اعضایش اینهایند: معاونت وزرات راه و شهرسازی، معاونت وزارت جهاد کشاورزی، معاونت وزارت نیرو، معاون وزیر کشور، معاونت میراث فرهنگی، معاون سازمان حفاظت از محیطزیست، رئیس شورای شهر (بدون حق رای) و شهرداری تهران. (مناظره قالیباف - پشت پردهی برج سازیهای تهران: شهرداری یا دولت؟)
آیا میتوان فکر کرد کسی جز خواص میتواند از این مانع بگذرد؟
البته نباید تعجب کرد که از ۹۷۸برج در تهران ۲۰۸برج آن بدون مجوز ساخته شده است. تصورکنید شهرداری تهران که باباتون به جان دستفروشان میافتد و در حاشیه شهر ساختمانهای یک طبقه مردم محروم را با بولدوزر و لودر روی سرشان خراب میکند در طی ساخت یک برج اصلاً یکبار هم مراجعه نکرده که آیا این برج مجوز دارد یانه؟
اما اینها چه کسانی هستند که یا براحتی مجوز میگیرند و یا اصلا نیازی به مجوز ندارند
معاون وزیر راه و شهرسازی (پیروز حناچی) رژیم: «گفتیم برای بلندمرتبه سازی مجوز ندهید گفت پول گرفتهایم نمیتوانیم. شهردار تهران اعلام کرد ۴۰تا ۵۰پرونده بلندمرتبه سازی در صف اخذ مجوز هستند که برای صدور مجوز تعدادی از آنها پول گرفتهایم و باید جوابگوی آنها باشیم. میزان ساخت برجها در دوران قالیباف معادل عملکرد تمام شهرداران بعد از انقلاب بوده است». (خبرگزاری حکومتی ایلنا 9 اردیبشهت 96)
در مقابل هم رقیب هم بیکار نمینشیند و پرونده باند روحانی را رو میکند: «ابوالفضل قناعتی عضو شورای شهر تهران در رابطه با اظهارات اخیر رئیسجمهور مبنی بر برجسازی در تهران، گفت: تعجب میکنم که چرا شخصی مانند رئیسجمهور قانون را پیاده نمیکند و اجازه این ساخت و سازها را خود شما دولتیها دادهاید و شهردار تهران فقط یک مجری است». (سایت حکومتی امروز فردا را میسازیم)
واضح است که بحث سر خوبی و بدی برجسازی یا نفع و ضرر آن برای جامعه و مردم نیست، موضوع این است که طرفین از هم شکایت دارند که چرا به میثاق درونی باندهای رژیم عمل نمیکنند و اقدام به تک خوری کردهاند.
یعنی سررشته برجسازی هم که گرفته شود باز به باندهای چپاولگر رژیم ختم میشود:
«اسکلتبندی برجِ سپاه در جوار عمارت کلاه فرنگی تا شعاع چند کیلومتری چشمان شهروندان تهرانی را به بازی میگیرد. همچنان که بر چهرهی هر بینندهای زهرخندی مینشاند که از گستردگی فعال مایشایی سپاه حکایت دارد. چون معرکهگردانان این ماجرا همراه با آشکار شدن اسکلت برج، طنزی سیاسی را در انظار عمومی به نمایش میگذارند. بیتردید در این نمایش، سپاه ضمن سرپیچی از ضوابط شهری، اقتدار بلامنازع خود را به رخ همگان میکشد». (سایت حکومتی عصر نو 16شهریور 94)
آنچه که از بررسی این مقوله میتوان نتیجه گرفت این است که برج سازی هم مانند دیگر زمینههای اقتصادی به عوض اینکه در یک برنامهریزی درست و ملی در جهت حل مسائل مردم باشد خوان یغمایی است برای چپاول باندهای حاکمیت.
آیا ارتباطی بین برجهای سر به فلک کشیده و جمعیت عظیم مردم زیر خط فقر هست؟ با گورخوابها و کارتن خوابها چطور؟.