ماری آنتوانت، آخرین شهبانوی فرانسه در زمان لویی شانزدهم، در تاریخ فرانسه و جهان بهعنوان سمبل بیدردی و اشرافیت شناخته شده است. جملهیی که او هنگام شنیدن فریادهای خشمگینانه و دردآلود تظاهرکنندگان گرسنه که به پشت کاخ پادشاهی رسیده بودند گفته است، در تاریخ بهعنوان ضربالمثلی برای رساندن اوج بیخبری و بیدردی تبدیل شده است. از آنجا که حرفهای خامنهای در روز اول فروردین در مشهد، نه از موضع بیخبری، بلکه از موضع مافوق دجالگری شباهتهای زیادی به آن جمله معروف ماری آنتوانت دارد، خوب است اول مرور کنیم خانم ماری آنتوانت و ماجرایش را! تا برسیم به جمله معروف او و مشابهتش با حرفهای روز اول فروردین خامنهای.
ماری آنتوانت یک بانوی اشرافزاده اتریشی و در واقع یک شاهزاده درجه اول اتریشی و دختر امپراتریس اتریش بود که شهبانوی لویی شانزدهم پادشاه فرانسه شد.
ایشان بانویی بود ولخرج و خوشگذران که هیچ اطلاعی از وضعیت زندگی مردم نداشت چرا که اساساً سرش به کار خودش در کاخ و جشنها و جلسات شبانه سلطنتی گرم بود. ایشان هم مثل حضرت آقا جلسه و بزم شاعرانه داشت، شعرای درباری و بادمجان دورقابچینهای مملکت را آب و نان میداد که هر وقت خواست بیایند شعرکی برایش و در مدحش بخوانند و او هم در باب وزن و قافیه شعر، اظهار فضلی بکند(درست مثل آقا در شبهای شعر بیت رهبری) و بهبه و چهچهیی و بعد هم مابقی ماجرا...
روایت شده هنگامی که صدای انقلاب فرانسه بلند شد و قیام گرسنگان شعله کشید و مردم به خیابانها ریختند و تا پای پنجره کاخ وی هم آمدند، ملکه از اطرافیانش پرسید چه خبره؟ مردم چه میخواهند؟ گماشته ملازم خلوت حضرتش پاسخ داد: علیاحضرتا! مردمند، گرسنهاند، نان برای خوردن ندارند. شهبانو با حیرت از اینهمه بیفکری مردم، پاسخ داده بود: خب حالا که نان ندارند چرا شیرینی نمیخورند؟!
اینک همان فیلم ماری آنتوانت البته ورژن آخوندی، دجال و جهان سومیاش روز چهارشنبه اول فروردین 97 توسط خامنهای در مشهد به نمایش در آمد. خامنهای که این روزها بهشدت درگیر قیام گرسنگان، ارتش بیکاران و جوانان سرکوبشده و آزادیخواه است، به جای پرداختن به مسایل و مشکلاتی که مردم در جریان همین قیام جاری ایران و با تندترین شعارها خطاب به وی مطرح کردهاند گفت:
«یکی از موانع مهم، عیوب اساسی در سبک زندگی ماست. این دیگه مربوط به مسئولان نیست. مربوط به خود ما آحاد مردم است. در سبک زندگی ما مشکلاتی داریم. یکی از مشکلات ما مصرفگرایی است. یکی از مشکلات ما اصراف و زیادهروی و زیاد خرج کردن است. یکی از مشکلات ما رفاهطلبی افراطی است. یکی از مشکلات ما اشرافیگری است. از توی اشرافیگری متأسفانه از طبقات بالا سرریز میشود به طبقات پایین»... «زیاد مصرف کردن، زیادی خواستن، زیادی خوردن، زیادی خرج کردن جزو عیوب مهم ماست در سبک زندگیمون».
خامنهای در حالی مردم مصیبتزده ایران را از اصراف و اشرافیگری برحذر میداشت که به استثنای ۴درصد مردم، بقیه یعنی 96 درصد ملت، اساساً از دایره قدرت و ثروت بیرون هستند. (این عدد و رقم را اولبار پاسدار قالیباف سوگلی همین خامنهای هنگام انتخابات ریاستجمهوری اخیر علنی کرد!).
48ساعت پس از سخنرانی خامنهای کشاورزان ورزنه در کنار پل خواجوی اصفهان به تظاهرات برخاستند و تمامی حرفهایی را که در مقابل فرمانداری و استانداری حکومتی پیشتر گفته بودند، با صدایی بلندتر تکرار کردند.
نکته جالب آنکه، کشاورزان ورزنه را نمیتوان با کمک برچسبهایی که دیگران را با آنها از میدان بهدر میکنند، وادار به عقبنشینی کرد. کشاورزان مزبور به فوت و فن پاسداران در برخورد با مردم معترض، آشنایند و به آسانی از میدان بهدر نمیروند.
اهالی ورزنه سالها پیش حقآبه خود را به دولت وقت پرداخت کرده و در حقیقت «مال» خود را میخواهند. آبی که اینک به سرقت رفته و رژیم آن را به دیگری میفروشد!
خانم مریم رجوی در پیامی به همین مناسبت گفتند:
«خیزش کشاورزان ورزنه و مردم و جوانان شرق اصفهان، همچون اعتراضهای کارگران فولادسازی یا نیشکر هفتتپه یا اعتصاب مردم بانه، بخشی از جنبش اعتراض و قیام در برابر نظامی است که مردم ایران و بهخصوص زحمتکشان شریف میهنمان را بهخاک سیاه نشانده است. در همین ورزنه و شرق اصفهان، بسیاری از کشاورزان بهناچار محل سکونت و کشت و کار خود را ترک کرده و برای یافتن کار روانه شهرهای دیگر شدهاند و کم نیستند مردم شریف و زحمتکشی که بهخاطر سیاستهای تبهکارانه این رژیم، به نان شب محتاجاند.»
(مریم رجوی: درود به پایداری کشاورزان ورزنه اصفهان)
این کشاورزان زحمتکش امروز جمعه سوم فروردین فریاد میزدند: ما پول و صدقه! نمیخواهیم ما فقط آب کشاورزی خودمان را میخواهیم!
البته بعید است خامنهای حرف کشاورزان ورزنه را بفهمد چرا که حرف مردم معترض زاهدان و کردستان و تهران و آذربایجان را هم نفهمید!
چرا که اگر فهمیده بود، به مردمی که از هستی ساقط شده، آبشان به سرقت رفته، روستاهایشان ویران شده، محصولشان بر باد رفته
به کارگرانی که ماههاست حقوق حقه و قانونی خودشان را نگرفته و شرمنده خانوادههایشان هستند،
به معلمهای زحمتکشی که بدون دریافت دستمزد قانونی خود، تنها و تنها خواهان پرداخت دستمزد معوقه خویشند،
به بازنشستگان، به کارکنان مترو و خطوط شهری، به فرهنگیان و سایر اقشار که اینک مسأله عاجلشان یک معاش ساده است و بس نه اشرافیگری! نه اصراف و تبذیر! نه مصرفگرایی آنهم کسانی که حتی برای نان شبشان اینک محتاج شدهاند.
واقعیت آنکه خامنهای و نظامشان اساساً تمامی رشتههای پیوند بین خود و مردم را گسسته و دست در خون ملت کردهاند.
از همینروست که مردم نیز تنها و تنها با شعار مرگ بر خامنهای روحانی
با شعار مرگ بر حکومت آخوندی
و با شعار سرنگونی به میدان آمدهاند.
البته بعید است خامنهای حرف مردم را بشنود و یاد بگیرد چکار باید بکند!
اما برای درک فرجام خودش خوبست ببیند مردم فرانسه با ماری آنتوانت که در قیاس با او فردی بیآزار و بیگناه بود چه کردند!
تصویر نقاشی شده از لحظه تحویل دادن ماری آنتوانت به گیوتین!