در آغاز سال جدید، جنگ انتخابات بین دو باند حاکم بالا گرفته است؛ پس از آن که علی خامنهای در سخنرانی روز اول فروردین در مشهد، برای «سختی معیشت» «مردم ضعیف» اشک تمساح ریخت و دولت حسن روحانی را مستقیم یا غیرمستقیم بهعنوان مسبب این وضع زیر ضرب گرفت؛ روحانی دو بار پیاپی به صحنه آمد و جواب خامنهای را داد. بار اول روز 5فروردین در جریان سفر به سنندج، ضمن تکرار ادعاهای همیشگی خود و دفاع از عملکرد دولتش در زمینهٴ اقتصادی، متقابلاً قوه قضاییهٴ تحتامر خامنهای را زیر علامت سؤال برد که بیاید کارنامه خودش را ارائه کند و به مردم آمار بدهد که چه کار کرده است.
بار دوم روز 6فروردین، روحانی در جلسه هیأت دولت همان حرفها را دوباره بازگو کرد، اما این بار تاکتیک دیگری به کار گرفت و با مجیزگویی ظاهری از خامنهای و سنگر گرفتن پشت «مقام معظم رهبری» و حدود 10بار تکرار آن، سعی کرد فرمان اقتصاد مقاومتی را به دست بگیرد و با بیان اینکه «از قوه قضاییه، نهادها و نیروهای مسلح میخواهم که با تمام توان به صحنه بیایند» می خواست خود را متولی «اقتصاد مقاومتی» وانمود کند.
این تاکتیک «دست پیش گرفتن»، واکنش متقابل باند خامنهای را در پی داشت: «هر چند مخاطب نامگذاری سالها، تمام ارگانها و نهادها و مردم هستند اما اصلیترین متولی برای عملیاتی کردن آن، دستگاههای اجرایی کشور محسوب میشوند... متأسفانه گاهی دیده میشود که شعار و پیام سال... آن طور که باید و شاید توسط مسئولان اجرایی مورد توجه قرار نمیگیرد و بهآن پرداخته نمیشود». (1)
تاکتیک و بیان اندک متفاوت روحانی، از شدت حملات باند رقیب که بهخصوص پاشنه آشیل دولت ـ اقتصاد ـ را نشانه گرفته بودند، نکاست:
«از زمان قبل از انقلاب تاکنون، هیچگاه چنین رکود بیسابقه و شرایط سخت اقتصادی را به یاد نداریم». (2)
«دولت، جوانها را 'سرکار' خواهد گذاشت اما سر کار نه!» (3)
«رئیسجمهور باید کاربلد باشد، صادق باشد و آمار غلط ندهد، ولایتمدار باشد و دولت، خودش را در زیرمجموعه رهبری بداند و خود را نفر دوم بداند». (4)
چرا فقر و بیکاری، بهموضوع اصلی و محوری جنگ انتخابات تبدیل شده؟ نخست بهخاطر آن که معضل اصلی جامعه است و به قول اسحاق جهانگیری، معاون حسن روحانی، بیکاری نه یک چالش، بلکه «ابر چالش» است و حضور ارتش 7میلیونی بیکاران (5) که اکثریت آنها را جوانان و بهخصوص جوانان تحصیلکرده تشکیل میدهند، خواب از چشم سران حکومت ربوده است. (6)
از سوی دیگر در آستانهٴ نمایش انتخابات، هر یک از دو باند میکوشد خود را همدرد مردم نشان دهد و همان حرفهایی را که مردم به جان آمده در تجمعات و تظاهراتهای اعتراضی خطاب به کل رژیم فریاد میزنند؛ به باند دیگر حواله دهد.
نکتة قابلتوجه این است که در این حملات متقابل، هر یک از دو باند تاآنجاکه پای افشای حریف، از برشمردن موارد دزدی و فساد تا «نابلدی» و «بیعملی» و... در میان است، دست پر دارند؛ اما وقتی پای ارائهٴ راهکار عملی به میان میآید، دستشان بهکلی خالی است و جز مشتی شعار و «باید» و «نباید» آن هم اساساً خطاب به باند رقیب یا قرقره کردن مهملی به نام «اقتصاد مقاومتی» حرفی برای گفتن ندارند؛ نگاه کنید:
بار دوم روز 6فروردین، روحانی در جلسه هیأت دولت همان حرفها را دوباره بازگو کرد، اما این بار تاکتیک دیگری به کار گرفت و با مجیزگویی ظاهری از خامنهای و سنگر گرفتن پشت «مقام معظم رهبری» و حدود 10بار تکرار آن، سعی کرد فرمان اقتصاد مقاومتی را به دست بگیرد و با بیان اینکه «از قوه قضاییه، نهادها و نیروهای مسلح میخواهم که با تمام توان به صحنه بیایند» می خواست خود را متولی «اقتصاد مقاومتی» وانمود کند.
این تاکتیک «دست پیش گرفتن»، واکنش متقابل باند خامنهای را در پی داشت: «هر چند مخاطب نامگذاری سالها، تمام ارگانها و نهادها و مردم هستند اما اصلیترین متولی برای عملیاتی کردن آن، دستگاههای اجرایی کشور محسوب میشوند... متأسفانه گاهی دیده میشود که شعار و پیام سال... آن طور که باید و شاید توسط مسئولان اجرایی مورد توجه قرار نمیگیرد و بهآن پرداخته نمیشود». (1)
تاکتیک و بیان اندک متفاوت روحانی، از شدت حملات باند رقیب که بهخصوص پاشنه آشیل دولت ـ اقتصاد ـ را نشانه گرفته بودند، نکاست:
«از زمان قبل از انقلاب تاکنون، هیچگاه چنین رکود بیسابقه و شرایط سخت اقتصادی را به یاد نداریم». (2)
«دولت، جوانها را 'سرکار' خواهد گذاشت اما سر کار نه!» (3)
«رئیسجمهور باید کاربلد باشد، صادق باشد و آمار غلط ندهد، ولایتمدار باشد و دولت، خودش را در زیرمجموعه رهبری بداند و خود را نفر دوم بداند». (4)
چرا فقر و بیکاری، بهموضوع اصلی و محوری جنگ انتخابات تبدیل شده؟ نخست بهخاطر آن که معضل اصلی جامعه است و به قول اسحاق جهانگیری، معاون حسن روحانی، بیکاری نه یک چالش، بلکه «ابر چالش» است و حضور ارتش 7میلیونی بیکاران (5) که اکثریت آنها را جوانان و بهخصوص جوانان تحصیلکرده تشکیل میدهند، خواب از چشم سران حکومت ربوده است. (6)
از سوی دیگر در آستانهٴ نمایش انتخابات، هر یک از دو باند میکوشد خود را همدرد مردم نشان دهد و همان حرفهایی را که مردم به جان آمده در تجمعات و تظاهراتهای اعتراضی خطاب به کل رژیم فریاد میزنند؛ به باند دیگر حواله دهد.
نکتة قابلتوجه این است که در این حملات متقابل، هر یک از دو باند تاآنجاکه پای افشای حریف، از برشمردن موارد دزدی و فساد تا «نابلدی» و «بیعملی» و... در میان است، دست پر دارند؛ اما وقتی پای ارائهٴ راهکار عملی به میان میآید، دستشان بهکلی خالی است و جز مشتی شعار و «باید» و «نباید» آن هم اساساً خطاب به باند رقیب یا قرقره کردن مهملی به نام «اقتصاد مقاومتی» حرفی برای گفتن ندارند؛ نگاه کنید:
از سخنرانی خامنهای در روز اول فروردین:
«بایستی امنیت تولید را حفظ کرد!»
«آنچه که در صادرات ما انجام میگیرد، بایستی نماینده و نمودار حسن عمل و صحت عمل ایرانی باشد!».
«بایستی امنیت تولید را حفظ کرد!»
«آنچه که در صادرات ما انجام میگیرد، بایستی نماینده و نمودار حسن عمل و صحت عمل ایرانی باشد!».
از اظهارات روحانی در نخستین جلسه هیأت دولت در سال 96:
- «اقتصاد باید مردمی و خصوصی شود!»
- «مبارزه با قاچاق را، باید از مرزها آغاز کرد!»
- با کمک رسانهها، گفتمان همة ما باید تولید و اشتغال شود»
با همین روند، تمام مهرهها و رسانههای رژیم، مدام مشغول رد و بدل کردن این کلمات و فرو باریدن آنها بر سر همدیگر هستند؛ اما این کلمات اگر چه در حل مسائل و تضادهای واقعی جامعه و مردم به ستوه آمده، پوچ و بیاثرند؛ اما هر کدام بهمثابه ضربه تبری بر ریشهٴ رژیم فرود میآیند و عقبماندهترین اقشار اجتماعی را به این باور و یقین میرسانند که تا این رژیم حاکم است، برای هیچیک از مسائل و معضلات خرد و کلان کشور، مطلقاً هیچ راهحلی متصور نیست.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ اظهارات پاسدار مقدم فر ـ روزنامه کلید ـ 7فروردین
2 ـ آخوند لاریگانی عضو مجلس ارتجاع ـ ۷ فروردین
3 ـ مهدی محمدی از باند جمنا 6فروردین
4 ـ پاسدار رحیم صفوی مشاور خامنهای 6فروردین
5 ـ 7میلیون بیکار بنا به آمارهای رسمی است، اما برخی اقتصاددانان رژیم شمار بیکاران را 15میلیون نفر و بیشتر میدانند.
6 ـ خامنهای در سخنرانی اول فروردین: «آنچه که امروز برای ما مشهود است و مقابل چشممان میبینیم، میبینیم خلأهای اقتصادی ما، خلأهای بزرگی است، یکیش مسألهٴ بیکاری است، بیکاری بهخصوص بیکاری جوانان، بهخصوص بیکاری جوانان تحصیلکرده، یک خلأ است، یک حفره است ».
- «اقتصاد باید مردمی و خصوصی شود!»
- «مبارزه با قاچاق را، باید از مرزها آغاز کرد!»
- با کمک رسانهها، گفتمان همة ما باید تولید و اشتغال شود»
با همین روند، تمام مهرهها و رسانههای رژیم، مدام مشغول رد و بدل کردن این کلمات و فرو باریدن آنها بر سر همدیگر هستند؛ اما این کلمات اگر چه در حل مسائل و تضادهای واقعی جامعه و مردم به ستوه آمده، پوچ و بیاثرند؛ اما هر کدام بهمثابه ضربه تبری بر ریشهٴ رژیم فرود میآیند و عقبماندهترین اقشار اجتماعی را به این باور و یقین میرسانند که تا این رژیم حاکم است، برای هیچیک از مسائل و معضلات خرد و کلان کشور، مطلقاً هیچ راهحلی متصور نیست.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ اظهارات پاسدار مقدم فر ـ روزنامه کلید ـ 7فروردین
2 ـ آخوند لاریگانی عضو مجلس ارتجاع ـ ۷ فروردین
3 ـ مهدی محمدی از باند جمنا 6فروردین
4 ـ پاسدار رحیم صفوی مشاور خامنهای 6فروردین
5 ـ 7میلیون بیکار بنا به آمارهای رسمی است، اما برخی اقتصاددانان رژیم شمار بیکاران را 15میلیون نفر و بیشتر میدانند.
6 ـ خامنهای در سخنرانی اول فروردین: «آنچه که امروز برای ما مشهود است و مقابل چشممان میبینیم، میبینیم خلأهای اقتصادی ما، خلأهای بزرگی است، یکیش مسألهٴ بیکاری است، بیکاری بهخصوص بیکاری جوانان، بهخصوص بیکاری جوانان تحصیلکرده، یک خلأ است، یک حفره است ».