در میان کلکسیون دجالگریها و شارلاتانیسم «نظام الهی»! یکی از آنها که پررنگتر از دیگری است، هوچیگری حول فیل هواکردنهایی است که این نظام گاه به نام «موشک» و اینک «ماهواره» هوا میکند تا با اتکا به آن فضای سیاسی را مغشوش کند، برای مدتی توجه رسانهها را از موضوع اصلی روی میز یعنی بحران سرنگونی منحرف سازد و برای خود فرجهٔ بقا بخرد. تبلیغات سازماندهی شدهٔ نظام در این زمینه البته عاقلان و فرزانگان جهان و اصحاب فن را نمیفریبد. کار کرد آن برای داخل نظام و مزدبگیرانی است که در قبال پیشروی اپوزیسیون و نیز بیاعتمادی عمومی به حاکمیت، روحیه باخته و مغبون شاهد خالی شدن باد بروت نظام هستند.
یاوهسراییهای یک ابر قدرت خودخوانده!
پاسدار موشکی نظام، حاجیزاده بعد از ماهوارهپرانی اخیر گفت:
«امروز جمهوری اسلامی ایران یک ابر قدرت است و آمریکا و بزرگتر از آن هم، هیچ غلطی نمیتواند بکند»
این جملهٔ پاسدار فضا زده، یادآور مصداق آن حکایت است که عدهیی حاجی در صحرا دیگ آبگوشت بار گذاشته بودند، زیدی از راه رسید و موشی در دیگ انداخت و با قیافهٔ مطمئن و حق به جانب به آنها گفت: «انا شریک»!
حال نظام نیز با پرتاب کلاهکی به فضای لایتناهی ـ که چند و چون و توانمندی فنی آن برای جهان مشخص نیست ـ ادعای هماوردی با ۲۲۰۰ ماهوارهٔ پیشرفتهٔ جهان را دارد و میگوید: «من هم شریک هستم»! «من هم یک ابر قدرت هستم»!
شیادی و شارلاتانیسم نهادینه شده در ذات این نظام وانمود میکند که گویی «ابر قدرت شدن»! قرصی است که آن را فرومیبلعند و بعد صبح زود بلند میشوند و میبینند که ابر قدرت شدهاند. یا وردی است که میخوانند و اجی مجی لاترجی میگویند، یکهو از چراغ جادو غول علاءالدین بیرون میپرد و همهٔ مشکلات نظام را یکشبه حل میکند و روز بعد نظام احساس میکند که «ابر قدرت»! شده است.
پهلوانپنبهٔ نظام خرمردرندانه میگوید: «با ارسال ماهواره نور به فضا که بهطور دقیق کار میکند و هر ۹۰دقیقه یکبار به دور زمین میچرخد، بسیاری از نیازهای دفاعی ایران برطرف شد.»
دجالیت در اینجاست که او میافزاید: «بسیاری از نیازهای دفاعی ایران برطرف شد»! اینجا نیز منطقی که حکمفرماست همان منطق بلعیدن یک قرص شفابخش و شفا یافتن یکشبه و معجزهوار است. البته این جز اسباب ریشخند برای صاحبان فن و کارشناسان دستاندرکار نیست.
نیاز خامنهای به ابر قدرت شدن، برای پاسخ به چیست؟
سؤال این است که نظام الهی مگر مدعی نیست که قدرتش را از مردم و ایمان و اعتقاد قلبی آنها به عمود خیمهٔ نظام میگیرد، پس چرا بهدنبال این است که مهر ابر قدرت شدن روی پیشانیاش حک شود. آن را برای پوشاندن کدام حفرهٔ پرناشدنی میخواهد.
خامنهای مگر نمیگفت: «برخی حکومت ها چون دولتهای مستبد جنوب خلیجفارس اقتدار ملی را در خرید و ذخیره سلاح فراوان از دولتهای غربی و درخواست حمایت آنها از خودشان و در مقابل، سرکوب ملتهایشان میدانند» و با دجالیت این را «ذلت» میخواند و از آن نتیجه میگرفت که قدرت در «ذخیره کردن سلاح فراوان» نیست.
مگر «دشمنان نظام»! را به حماقت متهم نمیکرد و نمیگفت:
«نمیدانند که نظام جمهوری اسلامی چیزی جز ملت ایران نیست، اینها قابل جدا شدن نیستند. نظام اسلامی... نظامی است که از خود مردم تشکیل یافته، متکی به آحاد مردم و به ایمان مردم و به محبت و عواطف مردم است؛ این نظام اسلامی است»
حال چگونه است که مؤلفههای قدرت و اقتدار را در موشک و ماهواره جستجو میکند و دلش برای ابر قدرت خوانده شدن، لک زده است. اگر این نظام آنگونه که خامنهای مدعی است «مردمی» است و متکی به جمهور، چرا بهدنبال دیگر مؤلفههای نداشتهٔ قدرت است؛ مؤلفههایی که «استکبار جهانی»! بهدنبال آن است. یک دموکراسی متکی به آرای حقیقی مردم چه نیازی به چنین پروپاگاندی دارد؟
کجای کار میلنگد و کدام لاینحل، دامنگیر نظام است که برای خلاصی از آن مدام در پی پیوستن به باشگاه اتمی و به دست آوردن بمب اتم، بالابردن برد موشک، دخالت تروریستی در دیگر کشورها، ساختن بازوهای نظامی و پروار کردن آنها با پول مردم ایران و افزودن به عمق استراتژیک و ایجاد هلال شیعی است؟
ماهواره هوا کردن به جای فیل
خامنهای برای این سؤال پاسخی ندارد. زیرا بهخوبی میداند حتی در بین باندهای داخل حکومت نیز پایگاهی ندارد و بند و بست زدن به این بدنهٔ ترک خورده دیگر دردی از او دوا نمیکند. او بهتر از هر کس دیگری مطلع است که با اولین خیزش تودههای به جان آمده نظامش از هم واخواهد رفت. با این فیلهواکردنها میخواهد مدتی سرنگونی محتومش را به عقب بیندازد. به عبارت بهتر میخواهد بگوید من فعلاً سرنگون نمیشوم.
خامنهای حتی نتوانسته است باند مغلوب نظام را مقهور و مجذوب صنعت شامورتیبازی خود کند. آنها مینویسند:
«نمایش برتری قدرت نظامی بدون قدرت اقتصادی متناسب، میتواند کشور را به وضع مشابه کره شمالی دچار کند؛ وضعیتی که دائما قدرت نظامی وجه خطرناک و تهدیدکننده کشور را پررنگ میکند و فقدان قدرت اقتصادی مؤثر، راه دستیابی ملت ایران را به رفاه ملی و منزلت و اقتدار بینالمللی میبندد» (محسن امینزاده. شرق. ۶اردیبهشت ۹۹)
عباس عبدی، مهرهٔ دیگر باند اصلاحات با تعریض و لغز میگوید:
«ماهواره هوا میکنیم اما هنوز دنبال رویت ماه با چشم عادی در آسمان هستیم»! (مد آرا. ۶اردیبهشت ۹۹)
عوض شدن بیصدای مولفهٔ قدرت
جستجوی مولفهٔ قدرت در ماهواره، در عینحال بیانگر عقبنشینی و شکست نظام ولایت فقیه از دیگر مؤلفههای ادعایی قدرت در سالیان گذشته است. روزگاری این نظام قدرت خود را در برگزاری نمایشهای باسمهای و ساییده شدهای مانند «روز قدس»، « دهه زجر و ۲۲بهمن» میجست. گاه نمایش انتخابات و «حضور میلیونی مردم»! را علم میکرد. اتمی را «حق مسلم» خود میدانست و آنقدر خامنهای و سران رژیم را یابو برداشته بود که ابایی نداشتند از اینکه سوریه و عراق را استانهایی از خلافت خود به حساب بیاورند و در رسانهها اعلام نیز بکنند. پاسدار محمدعلی جعفری میگفت: «امروز هستههای مقاومت مسلحانه در کشورهای منطقه ایجاد شده و در دیگر کشورها نیز حلقههای کوچک مقاومت شکل گرفته و در آینده نزدیک تأثیرگذاری آنها را میبینیم». روزگاری بود که گوبلز نظام (پاسدار سلامی) باد در غبغب میانداخت و نعره میکشید: «اگر ما تا امروز برد موشکهایمان را تا ۲۰۰۰ کیلومتر حفظ کردهایم و بالاتر نرفتیم بهخاطر محدودیت فنآوری نیست؛ چون ما یک منطق راهبردی بر برد موشکهایمان داریم. بنابراین اروپاییها بدانند اگر بخواهند وارد حریم ما شوند، ما بردموشکهایمان را افزایش میدهیم»
اما امروز در زیر ضرب قیامهای تودهیی و فراگیر (۸۸، ۹۶ و ۹۸) و به یمن آلترناتیو قدرتمندی که در تمام عرصهها به هماوردی برخاسته و هوشیار و آماده لحظهها و فرصتها را در زنجیرهیی از پیشرویهای پیدرپی میپاید، حاکمیت آخوندی از مؤلفههای ادعایی قدرت خود به عقب رانده شده و از میان آن همه به یک ماهوارهپرانی پر پروپاگاندا دخیل بسته است.
کفگیر نمایش انتخابات به ته دیگ خورده است. برجامی که قرار بود شفابخش باشد به جامزهر دوم تبدیل شده، عمق استراتژیک آنچنان سوراخ سوراخ شده که حتی حکم یک تور استتار برای پوشاندن نیروهای بلاتکلیف و حیران «تزریق»! شده به سوریه و عراق در برابر حملات هوایی را ندارد. هلاکت قاسم سلیمانی را نیز به آن بیفزاییم «نور»! علی نور میشود. بنابراین باید به خامنهای حق دارد که در هجوم دیوانهوار بحرانهای لاعلاج با جلوداری کرونا، به «نور» پناه ببرد و آنها را برای مدتی به فضا شوت کند، بلکه فرجی حاصل شود.
جای آن است که بپرسیم، ماهوارهیی که قرار است «دقیق کار کند»! و با «بدنهٔ کامپوزیتی» و «سوخت جامد» هر ۹۰دقیقه دور کرهٔ زمین را بزند، آیا قادر است از «ابر جنبش» در راه؛ این اسم مستعار شرمگینانهٔ کلمهٔ ممنوع «سرنگونی» مانع شود؟