اولین تلفات در دوران حاکمیت دیکتاتوری، نابودی دموکراسی است اما بلافاصله انهدام اقتصادی نیز از راه میرسد و مشکل مضاعف میگردد.
وضعیت کنونی اقتصاد و سیاست در ایران مؤید این ادعاست. امری که راه به ایجاد تغییرات بزرگ میبرد آنهم در مملکتی که کانونهای شورشی در تمامی گوشه و کنار آن در حال شکلگیری و جوانه زدن است و به هر تحولی از این دست سرعت داده و سمت و سوی برگشتناپذیر به اتفاقها میدهد.
اخیراً خبرهای ناگواری از وضعیت صنعت مرغداری کشور در رسانههای عمومی منتشر میشود که حاکی از تعطیل شدن فلهای مرغداریهاست.
روزنامه حکومتی وطن امروز در هفته آخر خرداد ۹۸خبر از تعطیلی ۵۲۰۰واحد مرغداری گوشتی داد.
همین روزنامه نوشت در حال حاضر بین ۳تا ۴هزار واحد تولیدی دیگر مرغ گوشتی بهعلت اقتصادی نبودن تولیداتشان در آستانه تعطیل شدن قرار گرفتهاند.
تعداد واحدهای تولیدی مرغ گوشتی بهنوشته همین روزنامه ۲۰هزار و ۵۰۰واحد بوده است ولی اکنون تنها ۱۰هزار واحد تولیدی مرغ گوشتی در کشور فعال هستند یعنی بیش از ۵۰درصد واحدهای تولید گوشت مرغی تعطیل شدهاند! و این روند تعطیلی کماکان ادامه دارد.
مدیرعامل اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی کشور به همین روزنامه گفت: «اکنون سالانه نزدیک به ۵/۲میلیون تن تولید گوشت مرغ را داریم، در حالی که ظرفیت تولید این صنعت نزدیک به ۴میلیون تن است که با دستیابی به این میزان تولید میتوانیم علاوه بر تأمین نیاز داخلی، سالانه یک میلیون تن از این محصول را به کشورهای هدف صادر کنیم. مدیرعامل اتحادیه مرغداران گوشتی کشور درباره میزان سود برای تولید مرغ گوشتی گفت: «اکنون سود تولید برای هر کیلو گرم مرغ گوشتی بین ۱۰تا ۱۲درصد است که برای استمرار تولید باید اعمال شود زیرا با ادامه ضرر تولیدکنندگان ممکن است با مشکل مواجه شویم».
نگاهی به آمار تحولات صنعت مرغداری در کشور
بنا به آمار منتشره توسط درگاه ملی آمار کشور، در ایران در سال ۱۳۹۱تعداد ۱۸۰۹۷واحد تولیدی مرغداری فعال بوده است.
مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۴تعداد واحدهای تولید مرغداری گوشتی را ۱۸۰۰۰واحد ثبت و اعلام کرده بود که ۲میلیون تن گوشت مرغ تولید میکرده است.
خبرگزاری حکومتی ایرنا یک سال بعد یعنی در ۲تیر سال ۱۳۹۵تعداد مرغداریهای گوشتی کشور را ۱۲۵۷۳واحد اعلام کرده است.
اما همین مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۷مطابق با آنچه که رسانه حکومتی اقتصاد آنلاین اعلام کرده بود تعداد ۱۵۳۲۲واحد مرغداری را شمارش کرده بود.
همانطور که از آمار فوق میتوان دریافت صنعت مرغداری بسته به شرایط سیاسی حکومت آخوندها و بیثباتیهای سیاسی و اقتصادی دیکتاتوری، وضعیت نرمالی نداشته و پیوسته در شرایط حالی به حالی شدن بودهاند! و این در حالی است که در تمامی سالهای اخیر بلندگوهای تبلیغاتی آخوندها و کارچاقکنهای پاسدارشان در حال دمیدن مارش پیروزی و خودکفایی بر بستری از اقتصاد مقاومتی بودهاند! و اینک این صنعت نیز نفسهایش به شماره افتاده است.
آخرین آمار منتشره درباره تعداد مرغداریهای فعال کشور که مربوط به سال ۱۳۹۷است که در سال ۱۳۹۸نیز عینا و بدون کم و کاست نسبت به سال قبل تکرار شده و نشاندهنده کپی چسبان کردن آمار سال قبل به جای آمار امسال است!
آماری که یک کاهش چشمگیر نسبت به تمامی سالهای اخیر نشان میدهد و تنها در سال ۱۳۹۵مشابه آن دیده شده است.
آمار وضعیت مرغداری در سمت چپ (پایین) اینفوگرافی همان آمار سال ۹۷است!
خامنهای دشمن خودکفایی و استقلال
نگاهی به آمار وضعیت صنعت مرغداری در کشور و وضعیت نزولی آن خود به اندازه کافی گویای واقعیت بوده و نیازی به تفسیر ندارد اما ذکر این نکته هم ضروری است که با زمین خوردن یک صنعت بومی مانند مرغداری، کشور و اقتصاد آن تنها از یک قلم تولید داخلی محروم نمیشود بلکه شماری از کارگران شاغل در این صنعت نیز بیکار شده و به خیل بیکاران کشور افزوده میگردند و این در حالی است که خامنهای و نظامش تا همینجا نیز نشان دادهاند که توان حل مشکل بیکاری و بیکاران در همین ابعاد کنونی را هم ندارند اما باز هم نه تنها به روند کنونی نابودی صنایع توقف نمیزنند بلکه با سیاستهای مخرب و ضد ملی خود به روند نابودی تولید داخلی سرعت هم میبخشند! و این البته علتی ندارد جز حاکمیت راهبرد سیاسی ضدملی و ضدمردمی جنگافروزانهای که آخوندها با تمام قوا در پیشبرد آن تلاش میکنند، چرا که آخوندها و پاسدارانشان به جنگ و غوغای خارجی برای سرپوش گذاشتن به سرکوب داخلی و پوشاندن غصب حاکمیت ملی نیاز حیاتی دارند.
خامنهای و روحانی و تمامی پیشینیانشان بهخوبی میدانند اگر حتی برای یک لحظه در شرایطی قرار بگیرند که ناگزیر از پاسخگویی به مطالبات عادی اقتصادی و نیازهای دموکراتیک مردم در امر توزیع قدرت و مدیریت جامعه شوند، تنها یک گام با سقوط فاصله دارند و به همین علت است که با تمام توان خود به پیشبرد سیاستهای تبهکارانه و خونین خارجی خود میپردازند و حتی یک لحظه از مایهگذاری برای تروریسم و جنگافروزیهای منطقهیی کوتاه نمیآیند و عواقب اقتصادی و سیاسی آن را هم حمل بر زندگی پرمشقت مردم میکنند. و این همان نکته ظریف اما آشکاری است که سالیان سال در این مملکت راهنمای عمل فاشیسم مذهبی حاکم بر کشور بوده و اینک نیز کماکان ادامه دارد.
نگاهی به وضعیت کشاورزی و دیگر تولیدات بومی ایران و بلایی که بر سر آنها آمده نیز مؤید همین نکته است.
مردم و راهکارهای مردمی
بی سبب نیست که اکنون در جامعه روی هر مشکلی که دست گذاشته میشود حتی سادهترین مشکلات و پیشپا افتادهترین مسایل، اولین حرفی که تودههای مردم گاه به طنز و گاه به جد میگویند همان جملهای است که در اواخر دوران دیکتاتوری شاه بر سر زبانها افتاده بود و هرگاه صحبت از هر مشکلی میشد به جای پاسخهای فنی همه یکصدا میگفتند: «تا شاه کفن نشود، این وطن وطن نشود»! و اکنون نیز نه تنها در قبال حل مصیبتی که گریبان صنعت مرغداری را گرفته بلکه در قبال مسایل سادهتری همچون ترافیک و شهریه ثبت نام مدارس و مشکل تهیه خوراک دامی و گرانی وسایل التحریر هم مانند مسایل کلانی همچون معضل دستمزدها و معیشت کارگران و بازنشستگان یا اعتصاب فرهنگیان و سرکوب عمومی و دیکتاتوری، راهکار مردمی همان است که بود: تا آخوندها هستند هیچ مشکلی حل نخواهد شد!
و البته روشن است هنگامی که کار به چنین جایی میرسد، در گام بعد نوبت ظهور و بروز راهکارهای مردمی میرسد، راهکارهایی از آن دست که تودههای مردم در این چند وقت اخیر چشمههایی از آن را در چند شهر مختلف کشور در برخورد با نظام نشان دادهاند!