نیکولو ماکیاول، سیاستمدار و فیلسوف ایتالیایی (۱۵۲۷ـ ۱۴۶۹) هدف سیاست را دستیابی به قدرت میدانست و برای نیل به آن کاربرد دروغ، تقلب، خیانت، کشتار و... مجاز میشمرد. وی معتقد بود برای بهدست آوردن قدرت و حفظ آن حاکم نباید از شرارت و خشونت بهراسد. در قسمتی از کتاب معروف او «شهریار» آمده است:
«بسیاری کسان در باب جمهوریها وپادشاهیهایی خیالپردازی کردهاند که هرگز در کار نبودهاند. شکاف میان زندگی واقعی و زندگی آرمانی چنان است که هرگاه کسی واقعیت را به آرمان بفروشد، به جای پایستن، راه نابودی خویش را در پیش میگیرد. هرکه بخواهد در همه حال پرهیزگار باشد، در میان این همه ناپرهیزگاری سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت. از اینرو، شهریاری که بخواهدشهریاری را، از کف ندهد، میباید شیوههای ناپرهیزگاری را بیاموزد و هرجا که نیاز باشد، به کاربندد».
نو ماکیاولیسم در سیاست امروز
آنچه در معاملهٔ شرمآور پادشاهی بلژیک و فاشیسم بهخط پایان رسیدهٔ دینی شاهد آن هستیم، نوعی نوماکیاولیسم در عصر کبیر آگاهی است؛ عصری که در آن به یمن پیشرفت و گسترش ارتباطات، دیوار مرزها شکسته شده و جهان به آکواریومی بزرگ تبدیل گشته است. در این آکواریوم نمیتوان هیچ نهفتهیی را تا ابد در پشت درهای بسته و قفلهای ناگشوده مخفی نگهداشت. اگر کسی به این واقعیت متقن باور ندارد، هیچ چیز از سیاست و ارتباط آن با دنیای امروزین درنیافته است. بزرگترین رازها ممکن است فقط تا مدتی در حیطهٔ راز باقی بمانند، دیر یا زود از پرده بیرون خواهند افتاد.
خواستگاه این نوماکیاولیسم، زیرپا گذاشتن شرافت اخلاقی، پرنسیبهای انسانی، اصول حقوقبشر، ارزشهای جهانشمول و بسیاری دستآوردهاست که نسلهای پیشین آن را به قیمت خون و حرمان میلیونها انسان در کتیبهٔ تاریخ ثبت کردهاند. این دستآوردها متعلق به کل جامعهٔ بشری است و همهٔ جریانهای سیاسی، دولتها، سازمانهای حقوقبشری، روشنفکران، دانشمندان، هنرمندان و... با هر نحله و نظرگاه و نگرش فلسفی موظف به دفاع از آنها هستند؛ زیرا تمدن کنونی بر مبنای آنها شکل گرفته است. اگر مشعل این ارزشها را خاموش کنیم در حقیقت انسان و جامعة انسانی را به عصر توحش واگشت دادهایم.
سماجت و صبر مقاومت ایران
دولت بلژیک میخواست معاملهٔ به این بزرگی را بهزعم خود تا آخرین روزهای طرح آن در کمیسیون خارجی و پارلمان بلژیک از دید رسانهها و نگاه تیز و هوشیار مقاومت ایران در پرده نگهدارد و جهان را در برابر عمل انجام شده قرار دهد ولی تا اینجایش را فکر نکرده بود. نمیدانست مجاهدین، شورای ملی مقاومت و ایرانیان آزاده در آنجا که پای آرمانخواهی و دفاع از اصول و شرافت انسانی و انقلابی و سرنوشت ملت ایران در میان باشد، حتی به قیمت از دست دادن جان و مال و خانمان ایستادگی خواهند کرد. آنها در پروژههایی مانند دفاع از اشرف و لیبرتی، خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی اروپا و آمریکا، شکست دادن کودتای ارتجاعی ـ استعماری ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، انتقال ساکنان اشرف از عراق به آلبانی و صدها پروژهٔ دشوار دیگر نشان دادهاند که برای نیل به هدف خود، مانند آب هستند و در شکافتن حجم ستبر صخره، صبری ایوبوار دارند. سماجت آنان هنگام پیشروی در دل ناممکن، اندازه نمیشناسد. اگر لازم باشد زمین و زمان را برای این هدف بسیج خواهند کرد.
آنها میدانند که اگر اجازه دهند یک «دیپلمات تروریست بمبگذار» با یک «گروگان» مبادله شود، به همان اندازه به یک رژیم فاشیستی در زمین سیاست مماشات مجال پیشروی دادهاند. این پیشروی فقط به شکستن یک اصل اخلاقی و شرافت سیاسی خلاصه نمیشود، در حیطهٔ منافع پراگماتیستی و نوماکیاولیستی دو دولت تاجرپیشه باقی نمیماند. مانند یک ویروس مسری و مرگبار دولتها و کشورهای دیگری را مبتلا میسازد. قبل از هر چیز به زیان مردم ایران است و برای این رژیم فرجهٔ بقا میخرد.
چرخهٔ پایانناپذیر مبادلهٔ «گروگان» و «تروریست»
در این تجارت کثیف، فاشیسم دینی میتواند هر گاه خواست «گروگان» عرضه کرده و «تروریست» تقاضا نماید. درهای جهنم به روی دولتی که با نظام جهنمی ولایت فقیه تجارت سیاسی کند اینگونه باز میشود. خامنهای و حکومتش در یک چرخهٔ شوم و اشمئزازآور میتوانند پیاپی از اتباع کشورهای خارجی و دو تابعیتیها با دستآویزهای مختلف گروگانگیری نموده و بهعنوان تنخواه برای مبادلهٔ بعدی نگهدارند. از آن طرف دست باز خواهند داشت تا برای تحصیل امتیازهای بالاتر دست بهعمل تروریستی در خاک اروپا بزنند و اطمینان داشته باشند که تیمهای ترور با عزت و احترام به آنها بازخواهند گشت.
تجارت «گروگان» و «تروریست» همان چیزی است که نوماکیاولهای سیاست در دولت بلژیک به کامش افتاده و در حال قانونتراشی برای رسمیت بخشیدن به آن هستند.
مقاومت ایران برای بههم زدن میز این سوداگری ننگین پرچم شرف برافراشته است و تا هر جا لازم باشد بهای آن را خواهد پرداخت. این پیکاری است در پیوند مستقیم با نبرد برای سرنگونی. فارغ از هر نتیجه اصالت این نبرد است که حرف نهایی را میزند.
بیتردید کسانی که در سمت حقیقت و عدالت میایستند تاریخ را با سرافرازی فتح خواهند کرد.