در رژیم آخوندی همه میدانند که نظام به بنبست رسیده است و در برابر امواج خشم مردم و مطالبات آنها هیچ راهی به پیش و پشت برایش باقی نمانده است. برخی از مهرهها و رسانهها به این بنبست اعتراف میکنند، سران رژیم این صورتمسأله را انکار میکنند و بعضی هم در این میانه سعی میکنند با سیلی صورت سرخ کنند و به دیگران سفارش میکنند بحث بنبست را مطرح نکنید و به آن دامن نزنید!
علی مطهری نایبرئیس مجلس ارتجاع ۱۲اسفند گفت: «آنچه در رسانههای بیگانه تأکید میشود، به بن رسیدن جمهوری اسلامی است اما باید مراقب باشیم که به این موضوع دامن نزنیم بلکه باید در پی اصلاح امور باشیم ما به اصلاحات مختلفی نیاز داریم و در حوزه اقتصادی، نیازمند اصلاح ساختار اقتصاد هستیم، باید حق اعتراض مردم را بهرسمیت شناخت».
به گفته فیاض زاهد، یک تحلیلگر سیاسی رژیم «اعتراضات دیماه که در شکل مطالبات رادیکال در بسیاری از شهرهای کوچک و متوسط ایران رخ داد در ابتدا هدایتشده بودند، اما سپس از کنترل خارج شدند. این اعتراضات جریانهای سیاسی را با این مسأله روبهرو کرد که نیازمند بازنگری جدی هستند باید اعتراف کنیم که به خوبی متوجه فرآیند تحول نشدیم ما به نهادهای واسط میان مطالبات رادیکال و مقامات حکومت نیاز داریم. این چیزی است که هزینههای سیاسی را بهشدت کنترل میکند». (سایت حکومتی فرارو - ۱۲اسفند 96)
حسین راغفر اقتصاددان رژیم با زبان دیگری به این بنبست اشاره میکند: «مشکلات اساسی سال ۹۶همان مشکلاتی است که حداقل در طی یک سده اخیر بر کشور حاکم بوده است. بعید میدانم که این مشکلات در سال ۹۷هم از کشور رخت بربندند. نابرابریها، خود منشأء بسیاری از تحقیرهای اجتماعی است. تحقیرهای اجتماعی محصول فقر کمرشکن گروههای خاصی است که موجب بروز ناامنی در گروههای مختلفی از اجتماع میشود. این ناامنیها خودشان علت بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی از جمله فساد اقتصادی و اجتماعی و فساد در لایههای دیگر حیات اجتماعی کشور میشوند». (روزنامه حکومتی نصف جهان - ۱۲اسفند 96)
همچنین روزنامه حکومتی شرق ۱۲اسفند 96 نوشت: «آنچه امروزه بیش از هر چیز از تحلیلها برمیآید این است که دولت روحانی، اصولگرایان و اصلاحطلبان به بنبست رسیدهاند و دیگر قادر نیستند مفهومِ سیاسی تازهیی خلق کنند. دولت روحانی و اصلاحطلبان در تکاپو هستند تا وقایع دیماه را تحلیل کنند و برای مواجهه منطقی با آن در آینده راهکارهای اساسی بیابند. اگر چه این تحلیلها با نگاهی خوشبینانه صورت میگیرد، در پس پشت همه آنها نگرانی عمیقی نیز وجود دارد. سالهای باقیمانده برای دولت روحانی و اصلاحطلبان شبیه اتوبانی است که حرکت با سرعت پایین، سیاستی غیرمجاز است».
سایت حکومتی فرارو ۱۲اسفند 96 هم اعتراف کرد: «تبعات بهکار گرفتن ادبیات تحریکآمیز در برابر معترضان چیست؟ نوع رفتاری است که از سوی برخی مسئولان انجام میشود موجب میشود نارضایتی از برخی مسائل تبدیل به خشم و عصبانیت شود. شاید اگر در مسائل اینچنینی به جای اینکه با طرف مقابل با زبان تحقیر و تهمت و ناسزا صحبت شود، محترمانه رفتار میشد، نمود بیرونی آن برخوردهای فیزیکی نمیشد. واقعیت این است که طی چهل سال گذشته ما در کشور چه با مسائل داخلی و چه مسائل خارجی به نوعی رفتار کردیم که نه تنها موجب آرام شدن اوضاع نشدیم بلکه به آتش، هیزم افزودیم».
اعتراف ناگزیر و صریح به بنبست از جانب مهرهها و رسانههای رژیم آن هم بهرغم سفارشات درونی خودشان مبنی بر اینکه از این کلمه استفاده نشود، بیانگر واقعیت تاثیر قیام و خشم مردم ایران بر تمامیت رژیم است که در وحشت از شرایط انفجاری جامعه و آنچه در پیش است، تلاش مذبوحانه میکنند تا خود را همسو با مردم نشان بدهند. اگر چه بعد از نزدیک به 4دهه فریبکاری و چپاولگری کسی فریب این دجالان و شیادان را نخواهد خورد.