آخوند روحانی برای منحرف کردن اذهان از «شرایط سخت» نظام آخوندی و برای بازارگرمی در آستانهٔ انتخابات، بحرانهای دوران سرنگونی را به گمان خود با یک سؤال بزرگ گره زد: «تعامل یا تقابل با دنیا». او در این سخنرانی نمایشی و فریبکارانه، راه برونرفت را تلویحا در ۲موضوع خلاصه کرد:
یکم ـ تعامل با دنیا
دوم ـ همهپرسی
تعامل با دنیا!
وقتی رئیسجمهور ارتجاع صحبت از «تعامل با دنیا!» میکند. منظورش همان استکبار جهانی و شیطان بزرگ یا همان کدخدا یعنی آمریکاست. در سخنان اخیر او اما تعامل با دنیا! معنایی جز اعتراف به خفگی اقتصادی در چنبرهٔ بحرانها ندارد. معنای رک و پوستکندهٔ آن تهکشیدن قوای رژیم است. در این زمینه پاسدار شریعتمداری ضمن طعنه زدن به او نوشت: «باید از آقای روحانی پرسید، اگر منظورتان از تعامل در سیاست خارجی، تعامل با اسراییل و آمریکا نیست، پس منظورتان چیست؟! و چه کسانی را میتوانید آدرس بدهید که بهقول شما در پی تقابل «مستمر و دائم» با سایر کشورها هستند؟! بعید است که منظور آقای روحانی تعامل با رژیم اشغالگر قدس باشد که اگر باشد!... نه! حتماً نیست!
و اما، اگر منظورشان تعامل با آمریکا باشد -که به احتمال بسیار زیاد چنین است!- باید گفت مگر طی چند سال گذشته با موضوع برنامه هستهای کشورمان با آمریکا به گفتگو ننشستید؟...».
بعد هم به او توسری زد و دستاورد برجام را نه تنها هیچ که دهها پله پایینتر از هیچ نامید: «به جای لغو تحریمها که هدف اصلی مذاکره بود، تحریمهای فراوان دیگری را هم به ملت تحمیل کردید و... بنابراین آنچه بهدست آوردید فقط «هیچ» نبود! بلکه دهها پله پائینتر از هیچ بود».
موضوع همهپرسی که روحانی آن را برای ساکتکردن باند مقابل هرازگاهی علم میکند، یک شیادی بیش نیست. اگر منظور او مراجعه به آرای مردم است، مردم ایران پیشاپیش در خیابانها رأی خود را با اعتراض علیه تمامیت دیکتاتوری آخوندی اعلام کردهاند و برای آن قیمت سنگین داده و میدهند. این شعار پرهیاهو و توخالی که بارها در کنار مسائلی مانند حقوق زنان یا حقوق شهروندی بهکار رفته، حتی باندهای همسو با روحانی نیز آن را جدی نمیگیرند.
کیهاننویس باند خامنهای با زبان پاسداری خود به او گفت که اگر منظور تو از تعامل همان مذاکره با آمریکاست، نظام در وضعیتی نیست که مذاکره کند. این مذاکره جز با زانوان خونین به پای تسلیم رفتن نیست و راه به براندازی خواهد برد. او همچنین به روحانی حالی کرد که دستاورد برجام الآن «دهها پله پایینتر از هیچ» است.
این اعترافات که در جریان دعوا بر سر قدرت بر زبان و قلم باندهای رژیم جاری میشود، بهترین شاخص برای نشاندادن وضعیت زار و نزار نظام است؛ وضعیتی که روحانی آن را با عبارت «بانکهای قفل و صادرات و واردات قفل» بیان میکند.
همهپرسی!
موضوع همهپرسی که روحانی آن را برای ساکتکردن باند مقابل هرازگاهی علم میکند، یک شیادی و مانور انتخاباتی بیش نیست. اگر منظور او مراجعه به آرای مردم است. مردم ایران پیشاپیش در خیابانها رأی خود را با اعتراض علیه تمامیت دیکتاتوری آخوندی اعلام کردهاند و برای آن قیمت سنگین داده و میدهند. این شعار پرهیاهو و توخالی که بارها در کنار مسائلی مانند حقوق زنان،یا حقوق شهروندی بهکار رفته و حتی باندهای همسو با روحانی نیز آن را جدی نمیگیرند.
«امیدواریم که رئیسجمهور بتواند این بحث را ادامه دهد و فقط خرج بعضی از مجامع نشود که مردم فکر کنند اینها حرف است و به سطح عمل نمیرسد. برداشت مردم از اینکه آیا این حرف جدی است یا تبلیغاتی، لازمهاش این است که این مباحث ادامه داشته باشد».(آرمان ۲۵مهر ۹۸)
باند خامنهای نیز با «دوقطبیسازی» نامیدن شیادی لورفته و سوختهٔ روحانی از قول آخوند احمد سالک با لحنی تحقیرآمیز به او گفت: «رئیسجمهور به جای این بازیهای سیاسی باید به مشکلات مردم [منظور حاکمیت ولایت فقیه] پاسخ دهد».
این آخوند امنیتی در حالی که نظام آخوندی را «کشور!» مینامید، نسبت به این مانور انتخاباتی روحانی هشدار داد و گفت: «طرح موضوعاتی در مورد برگزاری رفراندوم جهت تعامل با دنیا در راستای ایجاد دوقطبی در جامعه به مصلحت کشور نیست».(مشرق نیوز ۲۵مهر ۹۸)
روزنامهٔ حکومتی جوان نیز با تیتر «پیشنهاد رفراندم مقابل صندلیهای خالی!» سخنان رئیسجمهور ارتجاع را به تسمخر گرفت.
بازی با آتش
آنچه مسلم است التماس عاجزانه برای مذاکره با آمریکا ـ که روحانی اعلام کرد حتی حاضر است برای آن قربانی شدن خود را بپذیرد ـ آن روی سکهٔ بنبستی است که تمامیت رژیم اکنون با آن دست بهگریبان است. فاز مانوردادن شیادانه با برخی شعارها نیز گذشته است. همه از جمله خود روحانی نیز میدانند که بازی با آتش خطرناک است و ممکن است در وضعیتی که به اعتراف خودشان، هر خواسته اجتماعی راه به خواسته سیاسی میبرد و در اندکمدت بهطور مستقیم اصل نظام را نشانه میگیرد، برای کل نظام عواقب غیرقابل جبران در بر داشته باشد.