فاشیسم لرزان دینی طی سالیان بسیار میکوشید که چراغ خاموش از برابر پراتیکها و سلسله عملیات اختناقشکن کانونهای شورشی در ایران اشغالشده بگذرد و آنها را در تبلیغات رسمی خود بازنتاباند؛ اما انعکاس اجتماعی این فعالیتها دیگر از قوارهٔ حاشا و انکار حاکمیت بر گذشته و دیگر قابل پردهپوشی نیست. بنابراین در جریان کارزار ملی چهارشنبهسوری بناچار به گوشههایی از آن اذعان کرد.
نمایشگاه وزارت اطلاعات
«خلاقیت در جنایت»، عنوانی است که در تاریخ ۱۷اسفند ۱۴۰۱ برخی رسانههای زنجیرهیی وابسته به حاکمیت به عکسی اختصاص دادند که به ادعای آنها مربوط به «لانچرها و خمپارههای دستساز اکتشافی» از کانونهای شورشی است. در همین رابطه، خبرگزاری فارس یک روز پیشتر از برگزاری نمایشگاهی از سوی وزارت اطلاعات به نام «روایت میدان» خبر داده بود. تلویزیون شبکهٔ خبر نیز در تاریخ ۲۵اسفند به این نمایشگاه کذایی انعکاس داد.
فارغ از صحتوسقم عکسهای بهنمایش گذاشتهشده در این نمایشگاه، آنچه مهم است، هراس دمافزون از نقش و تأثیر کانونهای شورشی در جامعهیی است که یک آن از قیام و اعتراض بازنایستاده است. این نحوهٔ پخش خبر و بهخصوص راهاندازی یک نمایشگاه از ابزار و ادوات اکتشافی، یادآور شیوههای کثیف ساواک آریامهری در رویارویی با چریکهای مجاهد و فدایی است.
دستگاه شیطانسازی آخوندی گمان میکند اگر این ابزار و ادوات را به معرض تماشا بگذارد، جوانان برانداز و به ستوه آمدهٔ ایران از کانونهای شورشی رویگردان خواهند شد! زهی حماقت!
ارنستو چهگوارا، در کتاب خود به نام (Guerrilla Warfare) یا «جنگ چریکی» تصریح میکند که «یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود».
او همچنین نوشته است که «ما نباید به انتظار پیش آمدن موقعیت انقلابی بنشینیم، چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک کانون انقلابی پدید آوریم. یک کانون شورشی کوچک (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کردهاند) میتواند بهعنوان یک موتور کوچک موتور بزرگ یعنی جامعه را به حرکت در بیاورد».
آدرسدهی به جوانان
هدفی که کانونهای شورشی از یک کارزار به کارزار دیگر پی میگیرند، استمرار و شعلهور نگهداشتن قیام سراسری در میهن اسیر است. آنها بهعنوان کاتالیزور، وضعیت انقلابی حاکم بر جامعهٔ ایران را به سوی انفجار و انقلاب هدایت میکنند. ترتیبدادن نمایشگاه از سوی یک وزارت ورشکسته و بدنام جز اینکه بر شرف انقلابی آنها بیفزاید و منش آنان را به جوانان ایرانی آدرس دهد، درآمد دیگری برای فاشیسم دینی نخواهد داشت.
همانگونه که چهگوارا نوشته است:
«وظیفهٔ هر انقلابیست که در تدارک انقلاب بکوشد. با هر تعداد رزمندهای که بهضرورت تغییر ایمان آوردهاند میتوان شروع کرد. همینگروه معدود، باید یک کانون شورشی تشکیل داده و بهنحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کنند. این کانونها میتوانند به نقطهٔ امید مردم در برابر استبداد تبدیل شده و با به حرکت درآوردن جامعه زمینهٔ انقلاب و دگرگونی را، خود بهوجود آورند».
آخرین راه چاره
پیروی از روش و منش کانونهای شورشی، یک وظیفهٔ ملی است. وقتی در یک جامعه اختناق و دیکتاتوری، فاشیسم و جنایت حاکم است، تنها راه درست و اصولی برانداختن آن است. مقاومت برای آزادی و حقوق بنیادین و ارزشهای جهانشمول انسانی از حمایت تمام انسانهای آزادیخواه و شرافتمند برخوردار است. در بیانیهٔ استقلال آمریکا آمده است:
«این حقیقتی است انکارناپذیر که تمام انسانها یکسان آفریده شدهاند و آفریدگار به آنان حقوقی خاص و غیرقابل انکار اعطا نموده که عبارتند از: حق زندگی ـ داشتن آزادی ـ آسایش و سعادت و انتخاب شغل؛ بهمنظور حفظ این حقوق، مردم برای خود حکومتهایی تأسیس میکنند که به خواست خود به آنها حکومت و اختیار میبخشند. هر گاه این حکومتها از راه راست منحرف شوند، مردم حق دارند که آنها را تغییر داده، یا ساقط نموده و دولت جدیدی را بنا نهند».
بیچاره فاشیسم دینی که با آن همه ادعای برخورداری از پهپادهای انتحاری و موشکهای بالستیک دوربرد و مصرف سرمایههای ملی ایران برای اهداف تروریستی و سرکوبگرانه، در برابر خمپارههای دستساز کانونهای شورشی زبون و عاجز است.
تمسک به خشم انقلابی در برابر رژیمی که جز طناب دار و گلوله با خلق خود سخن نمیگوید، آخرین راهچاره و شرافتمندترین است.
دفاع از آزادی
در این نوشته دقت کنیم:
«اکنون در برابر ما دو راه قرار دارد؛ تسلیمشدن به ظلم و ستم یا مقاومت. ما دومین راه را برمیگزینیم چرا که چیزی ناگوارتر از تندادن به بردگی نیست. شرافت، عدالت و انسانیت، ما را از تسلیم در برابر آنچه که آزادی میراث نیاکان دلاور ما را نابود میکند، باز میدارد. فداکاری و اتحاد ما مایهٔ رستگاری است.
ما برای دفاع از آزادی که رخشانترین میراثی است که تاکنون از آن بهرهمند شدهایم، سلاح به دست میگیریم؛ و زمانی سلاح را بر زمین خواهیم گذاشت که دشمنی و تجاوز نابود شده و خطراتی که آزادی ما را تهدید میکند از میان برداشته شود» (برشی از بیانیهٔ کنگرهٔ نمایندگان قاره در جولای ۱۷۷۵).
آری، میتوان از ابتداییترین امکانات، وسیلهٔ مقاومت برای دفاع از آزادی ساخت. این منتهای «خلاقیت» در برابر «جنایت» است. وقتی فاشیسم بر سرزمینی حکم میراند باید آب و خاک و هوا و درختان و تکتک سنگریزههای آن سرزمین را باید به سلاحی برا برای بیرون راندن آن تبدیل کرد.
کانونهای شورشی نیروی رزمنده و سازمانیافتهٔ این خلق هستند و در دفاع از حریم آزادی و حیثیت مردم خویش لحظهای تردید نخواهند کرد. این یگانه استراتژی کارآمد و امتحان پسداده برای سرنگونی فاشیسم دینی است.
پانوشت:
(۱) برای اینکه تصویری از حجم این فعالیتها داشته باشیم، کافی است یادآوری کنیم که رهبری مقاومت، مسعود رجوی در پیام ۲۴اسفند ۱۴۰۱ خود، بهخاطر انجام ۲۴۶۸پراتیک انقلابی در ۷۳شهر و ۳۸منطقه در تهران، در جریان کارزار ملی چهارشنبهسوری به کانونهای قهرمان شورشی تبریک گفت. آنچنانکه در این پیام آمده بود، این میزان پراتیک در شرایط آمادهباش صد در صد نیروهای اطلاعاتی، انتظامی، لباسشخصی و بسیجی و پاسدار به اجرا درآمده است.