شناخت بیشتر بیتالعنکبوت بهعنوان دولتی فرادولت
قانون اساسی را بکاویم هیچ قانون، ماده یا بندی در رابطه با «بیت خامنهای»، نهادها، اختیارات و حدود مسئولیت آنها در آن نمییابیم. همانگونه که هیچ ارگان نظارتی بر کار کردهای «بیت» و نهادهای آن در قانون یافت نمیشود.
هیچ گزارشی از فعالیتهای بیت در رسانهها منتشر نمیشود و بهمعنی درست کلمه بیت خامنهای تاریکخانهٔ اشباح است، جایی است که در آن تصمیم گرفته میشود؛
کدام قسمت از جغرافیای ایران به فروش برود؟ چه میزان اورانیوم غنی شود؟ چه تعداد، به کجا و در چه زمانی، موشک شلیک شود؟ چه کسانی ترور و چه تعداد از زندانیان سیاسی اعدام شوند؟ کدام طرح سری امنیتی به اجرا درآید؟ با اعتراضات و قیام مردم چگونه برخورد شود؟ فضای مجازی به چه شیوه به کنترل درآید؟ چه مبلغی برای سراپا نگهداشتن سوریه و بشار اسد هزینه شود؟ یا مبلغ پرداختی به حسن نصرالله و حزبالشیطان چقدر باشد؟ و...
هر چه دولت عرفی در این نظام کوچکتر و ارگانها و کار کردهای آن به بخش موسوم به «خصولتی» واگذار میگردد متقابلاً دولت پنهان در «بیت» خامنهای با تشکیل نهادها و ارگانهای متعدد و «تو در تو» گستردهتر و پیچیدهتر میگردد.
دولتی که اولاً بر تمامی سه قوه سیطره دارد!
ثانیا به دیار البشری پاسخگو نیست!
ثالثا و بهرغم اینکه اساس اقتصاد مملکت را در دست دارد، حتی «صنار» هم به کسی مالیات نمیدهد!
رابعا مقامات و مناصبش مطلقاً ناشناخته و انتصابی از سوی شخص ولیفقیه است!
خامسا برای خودش زندان و قضاییه و نیروی مسلح و عنصر مقننه و... داشته و از نظر ساختاری شبیه هیچ ساختار حکومتی در تاریخ تمدن بشر نیست در حالیکه تمامی نهادهایش هم به شکلی بهشدت متناقض، کامپیوتریزه بوده و از آخرین پیشرفتهای فناوری بهره میبرد!
این قسمت از این نوشته، تلاشی است برای «سرک کشیدن» به اندرونی بیت متعفن خامنهای و ساختار قدرت در آن.
تاریکخانهٔ اشباح
در شمارهٔ پیشین از بیت خامنهای بهعنوان دولتی مافوق دولت و در واقع دولت اصلی در حاکمیت آخوندی نام بردیم. این دولت از هیچ قانون اعلام شده و بهرسمیت شناخته شدهای پیروی نمیکند. قانون اساسی را بکاویم هیچ قانون، ماده یا بندی در رابطه با «بیت خامنهای» در آن نمییابیم. هیچ نهادی بر آن نظارت نمیکند. هیچ گزارشی از فعالیتهای بیت در رسانهها منتشر نمیشود. بهمعنی دقیق کلمه بیت خامنهای تاریکخانهٔ اشباح است؛ جایی است که در آن تصمیم گرفته میشود کدام قسمت از جغرافیای ایران به فروش برود، چه میزان اورانیوم غنی شود، چه تعداد، به کجا و در چه زمانی، موشک شلیک شود، چه کسانی ترور و چه تعداد از زندانیان سیاسی اعدام شوند، کدام طرح سری امنیتی به اجرا درآید، با اعتراضات و قیام مردم چگونه برخورد شود، فضای مجازی به چه شیوه به کنترل درآید، چه مبلغی برای سراپا نگهداشتن سوریه و بشار اسد هزینه شود، یا مبلغ پرداختی به حسن نصرالله و حزبالشیطان چقدر باشد و...
ساختار بیت خامنهای و معاونتها و مشاوران آن
خامنهای و بیت مافیایی او از هر نظارتی معاف هستند. زیرا خامنهای خود را در موقعیتی فراقانون قرار داده است. خبرگان ارتجاع که طبق مادهٔ ۱۱۱قانون اساسی علیالقاعده کارش نظارت بر کار ولایتفقیه است، خود، در برابر خامنهای آلت دست و دست به سینهای بیش نیست.
خامنهای با ساختار بورکراتیک پیچیده که در بیت به راه انداخته است، معاونتها و مشاورانی دارد که کارچرخانان اصلی و دولت پنهان هستند. دولت آشکار و معرفی شده، در واقع توانی بیشتر از یک عروسک خیمه شب بازی ندارد و رئیس جمهور آن بهقول محمد خاتمی یک «تدارکاتچی نظام» بیش نیست. دولتها و رئیس جمهورها مدام میآیند و میروند. ویترین نظام پیوسته عوض میشود و کالاهای متفاوتی در پشت آن قرار میگیرند اما ساختار اصلی قدرت در پشت پرده، یعنی نزدیکان، دستیاران، مشاوران و کارچاقکنها و دلالهای قدرت همیشه باقی میمانند. آنها مشخص میکنند ترکیب کابینه چگونه باشد، چه کسی برود و چه کسی بماند.
استفادهٔ خامنهای از یک تجربه مهم
خامنهای که ۸سال تجربه ریاستجمهوری نظام را داشت، بهخوبی واقف بود که اگر در راستای تحکیم سلطهٔ خود دست به نهادسازی نزند و سررشتهٔ همهٔ امور را به دست نگیرد، نمیتواند بهعنوان «ولیفقیه» و همه کارهٔ نظام باشد.
او تجربه پیچیدن جلوی خمینی و زیر سؤال بردن اختیارات ولیفقیه را داشت و از طرفی آموخته بود که چگونه خمینی با مطلق کردن اختیارات ولیفقیه گوش او را پیچانده و توبیخ کرده بود، بنابراین از همان ابتدا بنا را بر آن گذاشت تا این اختیارات مطلق را برای خود مهر کند و شکاف در این امر باقی نگذارد.
برخلاف خمینی که کسی را بهطور رسمی مشاور خود نمیکرد و شأن خود را اجل از این حرفها میدانست، او به تدریج برای ادارهٔ امور و تسلط بر اوضاع حکومت دست به چینش مهرههای مختلف و نزدیک به خود در سمت مشاورت زد. خمینی خود را بالاتر از فرماندهٔ کل قوا میدانست و این مقام را در تراز خود نمیدید و هیچگاه نشده بود که از نظامیان سان ببیند اما خامنهای از همان ابتدا خلعت «فرماندهٔ کل قوا» را به تن کرد تا به قدرت خود جنبهٔ نظامی بدهد. در مراسم سان و رژه شرکت و حتی سردوشی دادن به فارغالتحصیل شدههای دانشکدههای افسری شرکت جست؛ به موازات آن مهرههای کهنهکار و مورد اعتماد از وزارت اطلاعات و سایر نهادها را در بیت خویش گردآورد و بر مصدر امور نشاند.
نقش برخی معاونتهای بیت خامنهای
گفتیم خامنهای دولتی مافوق دولت در بیت خود تشکیل داده، دولت او دارای معاونتهای مختلف است. با شکلگیری بیت خامنهای، ایجاد «دفتر حفظ و نشر آثار»، افزایش فعالیتهای «دفتر امور عمرانی» او و نیز سازماندهی مؤسسات دینی خارج از کشور با «دفتر معاونت امور بینالملل»، فاز جدیدی از تمرکز قدرت در دست خامنهای بود.
افزایش فعالیتهای «معاون ارتباطات حوزوی» در این راستا صورت گرفت تا برای خامنهای که مقبولیت و پایگاهی در حوزهها نداشت، طلبههایی را برای درس خارج از حوزه گردآورد.
تشکیل «معاونت فرهنگی» و سازماندهی مداحان در یک تشکیلات گسترده برای پوشاندن خلأ پایگاه اجتماعی خامنهای در حوزههای علمیه بود.
علاوه بر معاونتهای گفته شده، «معاونت نظارت و حسابرسی»، بر هولدینگها و کارتلهای اقتصادی بیت اعمال نظارت میکند. مسئولیت بازرسی و حسابرسی از مرکز ملی فضای مجازی و نمایندگی ولیفقیه در امور حج و زیارت نیز به عهدهٔ این معاونت است.
گروه «بررسیهای اقتصادی» نیز یک دفتر مشورتی و مطالعاتی است و مسئول آن سمت مشاور اقتصادی خامنهای را دارد.
دفتری به نام «وجوهات شرعی»، مسئولیت دریافت وجوهات شرعی و پرداخت حقوق به طلبههای وابسته به خامنهای را به عهده دارد.
برخی مشاوران مهم
در بین انبوه مشاوران و شاخکها و پاهای هزارپای ولایت، مشاورانی مانند علیاکبر ولایتی بهعنوان مشاور امور بینالمللی، رحیم صفوی، «دستیار و مشاور خامنهای در امور مرتبط با نیروهای مسلح» و غلامعلی حداد عادل، مشاور عالی خامنهای در عرصههای سیاسی و فرهنگی، بیشتر از سایرین برجسته شدهاند.
علیاکبر ولایتی با داشتن سمت مشاورت خامنهای، از سوی او به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای راهبردی سیاست خارجی، هیأتامنای بنیاد دایره المعارف اسلامی، عضویت در هیأت نظارت بر برجام و ریاست هیأت مؤسس دانشگاه آزاد گمارده شده و بارها بهعنوان نمایندهٔ ویژهٔ خامنهای به کشورهای مختلف سفر کرده است. این موقعیتی فراتر از اختیارات محمد جواد ظریف برای او فراهم کرده است.
حتی در سپاه پاسداران نیز بازوان و مشاوران و پیش برندگان خط خامنهای موقعیت ممتاز دارند. در ظاهر امر، قاسم سلیمانی سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس، از نیروهای تابعهٔ سپاه پاسداران است اما موقعیت او بالاتر از فرماندهٔ کل سپاه پاسداران است و سوگلی خامنهای محسوب میشود. این امر در دوران ریاست پاسدار جعفری بر سپاه پاسداران نیز مشهود بود.
وجود حداقل هشت معاونت علاوه بر مشاوران و دفترهای ویژه، موقعیت بیت خامنهای را بسا فراتر از نهاد ریاستجمهوری و سایر نهادها قرار داده است. دفتر حفظ و نشر آثار خامنهای را میتوان سخنگوی او نامید.
دفتر بازرسی یکی دیگر از نهادهای بیتالعنکبوت است که وظیفهٔ پیگیری و رسیدگی به پروندههای ویژه از طرف خامنهای را به عهده دارد. این دفتر برای ورود به دستگاههای دولتی اختیار کامل دارد. حیطهٔ بازرسی این دفتر علاوه بر قوای سهگانه شامل دفتر خود خامنهای نیز میشود.
نظارت بر وظایف نمایندگان ولیفقیه در نیروهای مسلح توسط یک دفتر عقیدتی ـ سیاسی در بیت کنترل میشود.
خامنهای از طریق این تشکیلات بر مناصب حکومتی، وزارتخانههای دولتی، شوراها، هیأتهای مدیره و بر هر تشکل دیگری در حکومت، نظارت دارد و بر آنها حکم میراند. همانطور که پیشتر گفته شد، در واقع نهادهای اصلی قدرت بهعنوان ریشه و تنهٔ درخت در بیت خامنهای قرار دارند و دولت آشکار فقط شاخ و برگی از آن است.
بیت خامنهای بهعنوان یک دولت فراتر از دولت رسمی، در زمینهٔ محیطزیست و آموزش و پرورش برنامهٔ جداگانه میدهد. نمونههایی از عملکردهای مستقل و فراتر از دولت او را در سفرهای علیاکبر ولایتی به کشورهای خارجی دیدیم. در بررسی نهادها و هولدینگهای وابسته به بیت نیز مشاهده کردیم که آنها نه تنها به دولت روی کاغذ حساب پس نمیدهند، بلکه خود گمرک، بندر مستقل دارند و نفت و گاز و پتروشیمی دارند و دست به صادرات و واردات میزنند.
هیأت اندیشهورزان!
شاید از این اسم تعجب کنید اما واقعیت دارد. هیات اندیشهورزان یکی از آخرین اختراعات ولیفقیه برای اعمال کنترل بر روی سه قوه و تحکیم موقعیت خود بهعنوان دولتی فرا دولت است. خامنهای برای جا انداختن این نهاد ولیفقیه ساخته، در ۱۲مهر ۹۶گفت:
«قوای سهگانه مأمور اداره کشور هستند و باید کشور را انقلابی اداره کنند اما مجلس خبرگان باید با تشکیل یک هیأت اندیشهورز، میزان پیشرفتها یا پسرفتها را در مسیر حرکت به سمت اهداف انقلاب، ارزیابی، و بر اساس آن از دستگاههای مسئول، مطالبه کند»
بهدنبال این اعلام روز پنجشنبه ۱۱بهمن ۹۶احمد خاتمی عضو هیات رئیسه خبرگان، در پایان سومین جلسه مشترک هیات رئیسه این مجلس، خبر از آغاز به کار نهاد نوظهوری به اسم «هیات اندیشه ورز خبرگان» داد؛ هیأتی که مسئول حسابرسی از قوای سهگانه مملکتی خواهد بود و نوعی قدرت علیا محسوب میشود و میتواند هر سه قوه را به پای میز حسابرسی و پاسخگویی بکشاند.
البته زمینههای تشکیل چنین نهاد کنترلی را خامنهای اولین بار در تاریخ ۱۰آذر سال ۱۳۸۹در یک جلسه به اسم «نخستین نشست اندیشههای راهبردی» چیده و ایده اندیشهورزی برای تدوین الگوی آخوندی پیشرفت را مطرح کرده بود اما این امر را گامبهگام پیش برد.
او نهادی را که قرار بود نقش تبادل افکار برای نظریه پردازان نظام داشته باشد، در پیچ و خم جنگ قدرت باندی درون نظام، تبدیل به قدرتی کرد که در بالای سر سه قوه چو بدستی ولیفقیه را با مهر و امضای مجلس خبرگان به اهتزاز درآورد.
حسن روحانی سه دهه پس از قهر کردن خامنهای در موضع ریاستجمهوری به بهانهٔ نداشتن اختیار، همان رویکردی را در پیش گرفت که خامنهای در پیش گرفته بود اما این بار نه خامنهای آن قدرت خمینی را داشت که با چوب «سلطنت مطلقهٔ فقیه»، رئیس جمهور خواهان اختیار بیشتر و زیادهخواه را به جای خود بنشاند و نه زور روحانی به بیشتر از یک نق زدن معمولی میرسید.
دولت بیاختیار!
جنگ قدرت بین بیت خامنهای و نهادهای تحمیل شده به حاکمیت آخوندی مانند ریاستجمهوری و وزارتخانهها، و به عبارت دیگر کشاکش بین دو دولت در سایه و آشکار، همیشه یک موضوع ثابت دعوا بین باندهای نظام بوده است. امسال حسن روحانی سه دهه پس از قهر کردن خامنهای در موضع ریاستجمهوری به بهانهٔ نداشتن اختیار، همان رویکردی را در پیش گرفت که خامنهای در پیش گرفته بود اما این بار نه خامنهای آن قدرت خمینی را داشت که با چوب «سلطنت مطلقهٔ فقیه»، رئیس جمهور خواهان اختیار بیشتر و زیادهخواه را به جای خود بنشاند و نه زور روحانی به بیشتر از یک نق زدن معمولی میرسید.
این اقرار حسن روحانی در دیداری که با مهرهها و عناصر دو باند تحت عنوان دیدار صمیمانه با فعالآن سیاسی داشت مطرح شد:
«مشکل اصلی این است که شما همه انتظارات را از دولت دارید، ولی باید ببینید دولت چقدر اختیار دارد، دولت نه در سیاست خارجه اختیار دارد، نه میداند کجا باید مذاکره کند و مذاکره نکند، کجا ملاقات کند و کجا ملاقات نکند».
البته بیان این مطلب بهمعنای این نیست که موقعیت خامنهای در نظام قرص و محکم است. بیان همین طلبکاری و مطالبه بیانگر تضعیف شدید موقعیت خامنهای است و تضعیف خامنهای هم بهمعنای تضعیف کل رژیم است.
اکنون در رژیم و رسانههای حکومتی، زیر سؤال بردن خامنهای بسیار رایج شده، تا آنجا که دفاع از خامنهای و مظلومیت و غربت و تنهایی مقام ولایت، به یکی از محورهای ثابت نمایشهای جمعه و کسانی امثال آخوند علمالهدی تبدیل شده است که آشکارا میگویند در داخل رژیم کسی حرف خامنهای را نمیشنود و دستورات اجرا نمیشوند.
اکنون در رسانههای حکومتی دیگر زیر سؤال بردن اختیارات نامحدود ولیفقیه و زیر سؤال بردن مادام العمر بودن ولایتفقیه رایج شده است. در مناظرهای که اخیراً بین تاجزاده و آخوند نبویان برگزار شد و در فضای مجازی هم پخش شد، تاجزاده بهمنظور حل تناقض ساختاری در رژیم پیشنهاد کرد که مقام ولایتفقیه و ریاستجمهوری یک کاسه شده و این مقام انتخابی و بر اساس رأی مردم باشد.
یک تذکر ضروری
توجه داشته باشیم که ما در این مقاله، داریم بیت خامنهای و نقش و ساختار آن در هرم قدر قدرت را بررسی میکنیم. اینکه خامنهای به چه میزان توانسته در تقابل بین باندهای مختلف نظام، نفوذ و سلطهٔ خود را پیش ببرد تحلیلی جداگانه میخواهد.
ادامه دارد
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۱)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۲)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۳)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۴)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۵)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۶)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۷)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۷)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۸)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۹)