خامنه پس از ۵ روز سکوت در زیر ضرب تحریم ۸تیر، ناگزیر از اعتراف شد که «در مرحله اول مشارکت کمتر بود از آن مقداری که توقع داشتیم» و با سخافت افزود: «اگر کسی تصور کند این عده که رأی ندادند بهخاطر این بود که با نظام مخالف بودند، این فهم صددرصد اشتباه است». سپس به زمینهسازی آشکار برای تقلب و رقمسازی پرداخت و و عده داد که در دور دوم مشارکت بیشتر میشود!
خلیفه درمانده که بهرغم التماس و درخواستهای «مکرر»، در دور دوم با تحریم ۹۱درصدی روبهرو شد، شمار آرای تقلبی هر دو دوره را بهنحو مضحکی روی هم ریخت و ادعا کرد که «مردم بهمیدان آمدند... صندوقهای انتخاباتی را در دو مرحله با بیش از ۵۵میلیون رأی انباشتند!... این حرکت بزرگ در رویارویی با غوغای دستساز تحریم انتخابات که دشمنان ملت ایران برای القای ناامیدی و بنبست بهراه انداخته بودند، کاری درخشان و فراموش نشدنی است».
در این اظهارات، آثار ضربه پتکآسای تحریم بر گیجگاه مقام عظما! بهوضوح پیداست. اما او در گیجی ناشی از این ضربه، این واقعیت را بهخوبی نشان داد که تا کجا از «غوغای تحریم» سوخته و کباب است و تا کجا از «ناامیدی و بنبست» ناشی از این تحریم که بر سراپای رژیم مستولی شده، آشفتهحال!
انصافاً «کار درخشان و فراموش نشدنی»، صنعت خود اوست که کار رأیسازی و «تجمیع آرا» را که معمولاً وزارت کشور با کلی خدم و حشم انجام میداد، یکتنه و با جمع زدن نتایج ضریب زده شدهٔ دو انتخابات، انجام داده است. کاری که تحقیقاً در تاریخ همهٔ انتخابات تقلبی در دنیای معاصر لنگه ندارد. بهاین ترتیب ولیفقیه از دو شکست که اولی را یک هفته پیش بهزبان اشهد اقرار کرده، یک پیروزی ۵۵میلیونی ساخته است. به این میگویند هنر رنگ کردن شکست و فضیحت!
با همهٔ این هنرها، خامنهای نتوانست در این پیام دو دغدغه و هراس بزرگ خود را مخفی کند.
اول، او که میداند رژیم در هم شکستهاش از همین امروز وارد چه مدار جدیدی از تلاطم و بحران میشود، بهسگ زردی که جانشین شغال شده «ادامهٔ راه رئیسی» را گوشزد کرد و افزود: «از ظرفیتهای فراوان کشور بهویژه منابع انسانی جوان و انقلابی... بیشترین بهره را ببرد». یعنی پزشکیان نه تنها موظف است راه رئیسی را که همان راه انقباض، سرکوب و اعدام حداکثری و غارت و چپاول حداکثری است ادامه دهد، بلکه باید از «منابع انسانی جوان و انقلابی» یعنی همان دولت رئیسی که خامنهای آن را «دولت جوان و حزباللهی» و «انقلابی» مینامید استفاده کند. توصیفاتی که تنها شامل کسانی میشود که مطیع محض شخص او باشند. خامنهای ۳روز قبل از روی صحنه آمدن پردهٔ اول نمایش انتخابات، خطاب به «نامزدهای انتخابات» اکیداً سفارش کرده بود «اگر موفق شدید و توانستید مسئولیتی بهدست بیاورید کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرهیی با انقلاب (یعنی ولایتفقیه) زاویه دارند... کسی که... ذرهیی زاویه داشته باشه، او بهدرد شما نمیخورد» (۵تیر ۴۰۳).
دوم؛ اگر چه پزشکیان صراحتاً گفته است که «ذوب در مقام ولایت» است. اما خامنهای که گرگ بالان دیده است، گوشش از این حرفها پر است و میداند که تشدید جنگ گرگهای هار رژیم بر سر لاشهٔ قدرت حتمی است. بنابراین بهباندهای متخاصم رژیم «توصیه» میکند که «رفتارهای رقابتی دوران انتخابات بههنجارهای رفاقتی تبدیل شود». اما خودش بهتر میداند آنجا که پای قدرت و غارت در میان است، این توصیهها پشیزی کارآیی ندارد و تشدید بحران و شقه وشکاف در ولایت بحرانزده قطعی است.
همچنان که رهبر مقاومت تأکید کرده، «با خاکستر شدن رئیسی و بر باد رفتن آرزوهای خالصسازی خامنهای، تعادل و فصل جدید در حاکمیت ولایت فقیه به اثبات رسید. این، بنبست خامنهای را نشان میدهد و مرحله پایانی شاه را تداعی میکند. آثار ضربه بر گیجگاه خلیفهٔ وارفته و فرتوت ارکان نظام را به لرزه درآورده است. دستگاه از درون سوراخ سوراخ شده و گرگها یکدیگر را از هم میدرند. گفته بودیم که بهغایت استقبال میکنیم که خامنهای با تقلبات میلیونی هم که شده بگذارد سگ زرد به جای شغال بر کرسی ریاستجمهوری ولایت بنشیند. این، شقه و شکاف در راستای قیام و گسستن بند از بند نظام است».