عرصهی سیاسی و اجتماعی در ایران به مرحلهیی رسیده است که پایش روزانهی اخبار و تحولات، با هدف آمادگی برای مواجه شدن با رخدادهای غیر
مترقبه، یک ضرورت شده است. این ضرورت از وضعیت متلاطم و فوقبحرانیِ حاکمیت ناشی میشود؛ وضعیتی که حاکمیت را وامیدارد به انواع ترفندها پناه ببرد تا بلکه خود را از چشمانداز مهلکه، دور نشان دهد.
موقعیت برای حاکمیت بهگونهیی است که خود را در دو تیغهی قیچیِ مطالبات گستردهی اجتماعی و سیاسی در داخل و فشار روزافزون از خارج، گرفتار میبیند. این یک موقعیت استثنائی در ۴۶ سال گذشته است که سرکوبگریهای سیاسی ــ اجتماعی و توسعهطلبیهای برونمرزی، تبدیل به زمینلرزههای روزمره علیه حاکمیت شدهاند. پیوست چنین موقعیتی، تنورهکشیهای غول تضادهای درون حاکمیت است که نهتنها ولی فقیه را دور میزند، بلکه در مواردی خود ولی فقیه و عملکردهای گذشتهی آن در سیاست داخلی و خارجی، موضوع دعوا شده است.
اتاق فکر سامانهی حکومتی، پاسخ به این موقعیت را در پناه بردن به «از این ستون به آن ستون» یافته است تا شاید فرجی حاصل شود. منظور از فرج، طرح مسائلی است که اذهان عمومی ــ بهطور خاص نیروهای حاکمیت ــ را از تمرکز بر موقعیت متلاطم و فوقبحرانیِ آن منحرف کند؛ آنقدر که حتی چند صباحی هم شده، رسانههای داخلی و خارجی را مشغول ترفند اتاق فکر نظام کند.
راه انداختن خبر و زمزمهی بازگرداندن مردهریگ طرح «عفاف و حجاب» و آموزش «۸۰هزار نفر» برای پیشبردن آن، یکی از ترفندهای گریز دادن جامعه و رسانهها از واقعیت متلاطم و مهلکهی فعلیِ حاکمیت است. هدف، برگرداندن نگاهها از موضوع اصلیِ میان جامعه و حاکمیت است؛ حتی بهقیمت پرداخت بهای سیاسی و اجتماعی از جانب حاکمیت. واقعیت این است که بازگرداندن مقولهیی که جامعه از آن عبور کرده، بحرانی گستردهتر از قبل ایجاد خواهد کرد.
روزنامهی آرمان ملی در شمارهی ۲۸مهر ۱۴۰۴ در هراس از آثار خطرناک سیاسی و اجتماعیِ راهانداختن این طرح، به متن و حواشیِ این مسأله پرداخته است. اولین هشداری که یادآوری میکند، حافظهی تاریخیِ جامعهی ایران و آمادگیِ انفجاریِ آن در شرایط کنونی است: «هنوز زخمهای ۱۴۰۱ التیام نیافته است. ایران امروز نه ایران ۹۶ است و نه حتی ایران ۱۴۰۱؛ هم بحران اقتصادی عمیقتر شده، هم هزینههای سنگینتری پرداخته و هم جامعه حساستر و واکنشپذیرتر شده است.»
رسانهی حکومتی از کجا به «جامعه حساستر و واکنشپذیرتر» رسیده است؟ از این وضعیت میان جامعه و حاکمیت: «جامعهیی را که از مرز سکوت عبور کرده، نمیتوان با بخشنامه و تهدید مهار کرد. این همان مسیری است که در سال ۱۴۰۱ باشدت و دامنهیی بزرگتر تکرار شد.»
باوجود رأس ولی فقیه، چندپارگیِ حاکمیت، یکی از مشخصههای آن در پساجنگ و پساماشه است. این چندپارگی البته از جامعهی ایران انرژی آزاد میکند و به پالایش صحنهی سیاسی یاری میرساند؛ با این حال گویای ویژگیِ موقعیت کنونی است که زاد و ولد مداوم بحران در درون حاکمیت، از نتایج قانونمند آن میباشد: «تصمیمهایی از جنس “اتاق عفاف و حجاب” خارج از اراده و کنترل دولت اتخاذ شده است.»
با ویژگیهایی که از موقعیت کنونیِ حاکمیت و جامعه برشمردیم، حاکمیت میتواند بار دیگر بیازماید که با طرح مجدد لایحهی ضدبشریِ عفاف و حجاب، جامعه ــ بهطور خاص زنان، پیشتازان سرنگونکننده ــ با آن چه خواهند کرد. جامعهی در کمین یک جرقه، جز به تغییر هر آنچه هست، رضایت نخواهد داد.