مافیای مداحی در بیت خامنهای و کار کرد آن
بیت خامنهای علاوه بر بهرهجویی از سینما، تلویزیون و نشر کتاب، با خاصه خرجی دست به ایجاد شبکهیی گسترده از مداحان حکومتی زده است. طول و عرض این شبکه اگر از سایر انحصارها و هولدینگهای غارتگر وابسته به بیتالعنکبوت بیشتر نباشد، کمتر نیست. سؤال این است که این تشکیلات عریض و طویل مداحان حکومتی چه گرهی از نظام او باز میکند؟
مداحی چیست؟ مداح کیست؟ و چرا تشکیلات آن، مافیا نامیده میشود؟ اعضا و عناصر این مافیا چه تیپ افرادی هستند؟ این مافیا چه نقشی در بیت خامنهای و در راستای پیشبرد اهداف او ایفا میکند؟
اینها سؤالهایی است که بیدرنگ با خواندن این خط از پیام شمارهٔ ۱۳مسعود رجوی، در مورد تحریم بیت خامنهای به ذهن خطور میکند:
«مثال شایان توجه دیگر شبکه گستردهٔ مداحان در معاونت فرهنگی است که به یک نیروی سرکوبگر ضدفرهنگی و لمپنی تبدیل شده است.».
نگاهی سریع به مافیای مداحان و تشکیلات لومپنهای وابسته به آنان
در تدقیق همین دو جمله کوتاه کافی است به نقش تشکیلاتی سرکوبگرانه مداحان و چاقوکشها و لمپنهای وابسته به باندهای آنان در سرکوب قیامهای ۱۸تیر و ۸۸اشاره شود که رسماًً از طرف سرکردگان نظام به آن اذعان شد و اکنون نیز دیرگاهی است که قرارگاه لباسشخصیهای نظام موسوم به قرارگاه عماریون به تشکل و سازماندهی همین اراذل و اوباش سفله اختصاص یافته است.
مداحان تعزیهگردانان محافل جشن و هرزگیهای ولایی، لومپنهایی هستند که در شادی و عزا در حسینیههای حکومتی مراسم میگیرند و نقطه تمرکزشان را در همان اماکن قرار میدهند.
نگاهی به فیلمهای شنیع منتشر شده از این محافل که در اینترنت به فراوانی یافت میشود، معرف هویت واقعی این قماش مزدوران حکومتی است که نه تنها هیچ نقشی در «تولید» ندارند بلکه صرفاً و با زالوصفتی کامل از دسترنج دیگران ارتزاق کرده و مخالفان ولینعمت خویش را بهراحتی در وسط خیابان سلاخی میکنند.
نسل اول این قبیل اوباش را میتوان در دهه ۶۰و در کمیتههای آن سالها یافت که توسط بهشتی و همکارانش به کمیتههای بهاصطلاح انقلاب وارد شدند و در کنار پاسداران به شکارچی انقلابیون تبدیل شدند. گروه ماشااله قصاب و کمیته مستقر در سفارت آمریکا مصداق روشن این موضوع است.
نسل بعدی آن اراذل از باند «سیندرلا» و امثال آن سر درآوردند و نسل بعدشان با اکبر خوشکوش و همکارانش در خدمت باندهای اصلاحطلب و اصولگرا!؟ وارد قتلهای زنجیرهای شدند و... تا دهه ۷۰که توسط سپاه پاسداران به یک نیروی منظم سرکوبگر تبدیل شدند، پلههای جنایت، رذالت و دنائت و شناعت را چندتا یکی طی کردند.
مافیایی که مداحان سرسلسله آنان بودند در چنین روندی بهعلت آشنایی به کار با چاقو و قمه و قداره! رسماً به سلک فرزندان ارزشی خمینی و خامنهای پیوستند و از آن پس به یکی از مهمترین گردانهای سرکوبگر رژیم برای مقابله با تودههای معترض تبدیل شدند.
سرکوب خونین قیام ۱۸تیر و سپس قیام ۸۸از مهمترین جنایتهای این اوباش حکومتی است که هنوز هم تصاویر دلخراش شهدای مثله شده آن قیام را هر کسی نمیتواند حتی یک نظر نگاه کند. جوانانی که شاهرگشان زده شده، گردنشان بریده شده، صورتشان با ضربات چاقو و قمه از شکل افتاده و...
پاسدار معدوم حسین همدانی در مصاحبهای که خبرگزاری حکومتی دانشجو در تاریخ ۱۸مهر ۹۴از وی منتشر کرده است، اعتراف کرده که قیام ۸۸را به کمک اراذل و اوباش چاقوکش سرکوب کرده است! این، عین گفتههای اوست که در همان سایت منتشر شده است:««کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. ۵هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند.... از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزلشان کنترلشان میکردیم..... بعد اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پایکار بیاوریم. یکی از اینها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ۷۰درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسید.»
مداحان، عمله طرب این اراذل بودند که اکنون خود به سرباندهای اینان تبدیل شدهاند!
برای درک بهتر رابطه این اراذل جنایتکار و مداحان نیازی به ارائه اسناد بیش از این نیست، نگاهی به فیلمهای اینترنتی هرزگیهای مداحان معروف نظام و مجالس انس و خلوتشان همراه با اراذل چاقوکش مورد علاقه سپاه پاسداران، هر پژوهشگری را از ارائه سند معاف میکند.
استفاده از هنر برای سرکوب و ترور
حاکمیت قرونوسطایی و آخوندی تحمیل شده به تاریخ، بسا فراتر از هر نظام دیکتاتوری دیگری به هنر نگاهی کالایی و استثمارگرایانه دارد و آن را بهعنوان ابزاری در خدمت حاکمیت خود و گسترش اختناق، سرکوب و تروریسم و بزک چهرهٔ کریه دیکتاتوری میخواهد.
اعمال سانسور افسارگسیخته علیه هر نوع روشنگری و آزادیخواهی و ممانعت از نشر کتابهای مستقل و فیلتر کردن اینترنت و سد بستن در برابر اطلاعرسانی در فضای مجازی امر شناخته شدهای است و نیاز به توضیح ندارد اما در این میان حضور خامنهای در نمایشگاههای بهاصطلاح کتاب جز برای آن نیست تا برای کتابهای روی دست مانده و کساد مانند خاطرات جنگ خانمانسوز بازارگرمیشود. از این سنخ کتابهای کلیشهای و فاقد اعتبار و وجاهت ادبی سالیانه خروار خروار چاپ و به نمایشگاههای تحت کنترل وزارت ارشاد و اطلاعات آخوندی روانه میشود. شیطانسازی نسبت به مجاهدین تم ثابت موضوع این نوع کتابهاست.
دیدار شاعران درباری با خامنهای و هدف آن
خامنهای در کنار ثروتهای افسانهای، مانند اسلاف تاریخی خود، سلطان محمود خوارزمشاه، فتحعلیخان و ناصرالدین شاه قاجار نیاز به ندیمان قلم به مزد و ملک الشعراهای آنچنانی دارد و برای آن خاصهخرجی نیز میکند. همه ساله شاعران حکومتی و مجیزگویان دست چین شده در یک مراسم فرمایشی به نام «دیدار شاعران با مقام معظم رهبری» شرکت داده میشوند. این شوی به تمام معنا مسخره، هر سال مانند سایر خیمهشب بازیهای کساد حکومتی به نمایش انزجار و انجماد تبدیل میگردد.
فیلمسازی علیه مجاهدین، وجه دیگر از هنر حکومتی
تولید سریال و نیز فیلمسازی علیه مجاهدین با هدف تخطئه آنان در اذهان کنجکاو و حق جوی جوانان، از جمله هنرهای مورد توجه علی خامنهای است. این صنعت نیز در روزهای پایانی نظام سیر صعودی پیموده و بهصورت هیستریک در جریان است.
علی خامنهای در ملاقات فرمایشی با کارگردانان حکومتی فیلم «ماجرای نیمروز» بعد از خوشساخت! و خوش پخت! و خوشنمک! خواندن این فیلم سفارشی، سفارش کرد که عناصر اطلاعاتی به جلد کارگردان درآمده «یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنند!». ببینید وضع هنر حکومتی به کجا کشیده و تا کجا در لجنزار ابتذال فرو رفته که بهاصطلاح شاعرانش مداح یک خلافت مفلوک میشوند و به مدح کشتار مردم سوریه و یمن مینشینند و بهاصطلاح کارگردانانش برای سفیدسازی چهرههای جانی و منفور فیلم میسازند! در هیچ دوره از تاریخ هنر، چنین سقوط و ابتذالی را سراغ نمیتوان گرفت اما سؤال این است که علی خامنهای چه نیازی به تطهیر چهرهٔ جلادان بدنام دارد؟ چه بحرانی به جان رژیم افتاده که او را وادار نموده به دفاع از قصابان و دژخیمان پیشانی سیاه روی بیاورد؛ زیرا تا آنجا که به هر حکومتی ضدمردمی برمیگردد برای منافع و مصالح خودش هم که شده از جلادان سابق تقدیر نمیکند. تا آنجا که بتواند سعی میکند از اعمال پیشین خود به نفع ادامهٔ حکومتش تبری بجوید.
شبکهٔ گستردهٔ مداحان
بیت خامنهای علاوه بر بهرهجویی از سینما، تلویزیون و نشر کتاب، با خاصه خرجی دست به ایجاد شبکهای گسترده از مداحان حکومتی زده است. طول و عرض این شبکه اگر از سایر انحصارها و هولدینگهای غارتگر وابسته به بیتالعنکبوت بیشتر نباشد، کمتر نیست. سؤال این است که این تشکیلات عریض و طویل مداحان چه گرهی از نظام او باز میکند؟
یکی از دیدارهای نوبهای خامنهای با مداحان
نمونهای از خط دادنهای خامنهای به مافیای مداحی
تور گستردن برای شکار جوانان
«وقتیکه در یک جماعتی ۱۰هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بیخیال، بیفکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شق اول را انتخاب کنید. حرف من این است.» (خامنهای ۱۱فروردین ۹۵)
اشاره به تشکیلات گستردهٔ مداحان تحت عنوان هزاران مداح
«من مکرر عرض کردم، گاهی یک قطعهٔ شعر که شما در یک مجلسی میخوانید، آن را خوب ادا میکنید، وقتی یک قطعهٔ پر مغز خوش مضمون آموزشدهنده و آموزندهای است، گاهی از یک سخنرانی دو ساعته، سه ساعتهٔ ما تأثیر آن بیشتر است؛ گاهی اینجور است؛ خب، این خیلی فرصت خوبی است. اگر این هزاران عنصر ستایشگر و مداح و خوانندهٔ مذهبی که در سراسر کشور، در مجالس، در محافل، با مردم مخاطبه میکنند و میخوانند، حدود و ضوابط این کار بزرگ را درست رعایت بکنند، شما ببینید چه اتفاقی میافتد.» (خامنهای ۳۱فروردین ۹۳)
مداحی، وسیلهٔ منحصر بهفرد برای تبلیغ نظام!
«ما وسیلههایی داریم که این وسیلهها منحصر بهفرد است؛ یکی از آنها همین شما هستید، یکی از آنها همین جامعهٔ مداحند. این مخاطبهٔ چهره به چهره و روبهرو و استفادهٔ از ابزار هنر برای انتقال مفاهیم به مخاطبین در شکل انبوه آن - یعنی بحث دو نفر و سه نفر و ده نفر مداح نیست؛ هزاران نفر در سطح کشور این کار را میکنند - یکی از وسایل منحصر بهفردی است که ما داریم، آنها ندارند... این فرصت را نباید ضایع کرد؛ این امکان را نباید از دست داد.» (خامنهای ۳۱فروردین ۹۳)
«شما میدانید که ما به شما مداحها اخلاص داریم، شماها را دوست میداریم، کارتان را با ارزش میدانیم.» (خامنهای ۲۳اردیبهشت ۹۱)
او در یک جای دیگر رک و پوست کنده مأموریت مداحان را برانگیختن عواطف و القای جهتگیری مورد نظر استبداد دینی در بین جوانان عنوان میکند.
«بنابراین شأن مداح این است؛ یعنی برانگیختن عواطف، و به کمک اندیشه و خرد بردن این عواطف. شأن مداح و ستایشگر - این حرفهیی که امروز در کشور ما بحمدالله بهوفور وجود دارد»
اشاره به نیاز حکومت به مدح حکومت با اسم مستعار «نیاز وقت!»
«فرض کنیم در دوران جنگ تحمیلی که کشور نیاز داشت به یک حماسهٔ پرشورِ عملی و جهاد در میدان، جوانها هم آماده بودند، پدر و مادرها هم آماده بودند، یک نفری برود در مجالس و محافل خود، شعر هم بخواند، خوب هم اجرا کند، منتها اشارهای به این نیاز وقت نکند؛ این ضایع کردن فرصت است». (خامنهای ۱۱اردیبهشت ۹۲)
این هم یک نمونه از توصیه به مداحان برای مغزشویی جوانان
«با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسألهٔ روز، یک مسألهٔ انقلابی، یک مسألهٔ اسلامی، یک معرفت قرآنی را میگنجانید؛ او وقتی تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلی با ارزش است، کاری است که هیچکس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنی هیچ رسانهیی واقعاً قادر نیست که اینجور معارف الهی را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند.» خامنهای(۲۰آبان ۱۳۹۰)
خامنهای در هراس از گرایش جوانان به مجاهدین و تبدیل شدن آنان به نیروی عظیم اعتراضی، بهوضوح از بلندگویان جاندار نظام، تقدیسگران و مشاطهگران چهرهٔ دیکتاتوری خویش در ۱۱فروردین ۹۵خواست که دون کیشوتوار به مقابله با این موج بروند:
«دشمن میخواهد باورها را تغییر بدهد؛ باور به اسلام را، باور به کارآمدی نظام اسلامی را، باور به کارآمدی را، باور به امکان تداوم نظام اسلامی را.... اینها آن میدانهایی است که جنگ روانی دشمن در این میدانها است و شما بهعنوان مداح، میتوانید اثر بگذارید، میتوانید این جوان را از لحاظ بنیه فکری تقویت کنید.»
آموزش مداحی!
دخیل بستن خامنهای برای حفظ حکومتش به مداحی این صنعت مهوع و رقتبار سبب افزایش مداحان و حتی ایجاد رشتههای مداحی در دانشگاهها از جمله دانشگاه علمی کاربردی شده است.
قابل باور نیست اما این خبر را بخوانید:
رونق صنعت مداحی در دربار خامنهای و تبدیل شدن آن به آموزش
داوود پوراحسان، مسئول کانون فرهنگی ـ هنری امام خامنهای... به خبرنگار شبستان در اراک گفت: «کلاسهای هنر و ادبیات آیینی (مداحی) ویژهٔ برادران با بهرهمندی از استادان مجرب در این کانون برگزار میشود.
پوراحسان هدف از برگزاری این کلاسها را رشد و پرورش و استعداد یابی و کادرسازی از بین مداحان نوجوان و جوان عنوان کرد.»
ضرورت توجه به مدح و مداحی وکار کرد آن، در راستای پیشبرد اهداف نظام، بهطور خاص به دوران جنگ حاکمیت آخوندی با عراق برمیگردد. در آن برهه کارچرخانان جنگ با استفاده از نوحهها و مداحیهای پاسدار آهنگران، کودکان را از مدرسه به جبهههای جنگ کشانده و با تهییج، اغفال و تخدیر، آنان را پتو پیچ کرده و بهعنوان پیشقراولان مرگ، وادار به عبور از روی میدانهای مین عراق میکردند.
سابقهٔ توجه حاکمیت آخوندی به مداحی و مداحان
ضرورت توجه به مدح و مداحی وکار کرد آن، در راستای پیشبرد اهداف نظام، بهطور خاص به دوران جنگ حاکمیت آخوندی با عراق برمیگردد. در آن برهه کارچرخانان جنگ با استفاده از نوحهها و مداحیهای پاسدار آهنگران، کودکان را از مدرسه به جبهههای جنگ کشانده و با تهییج، اغفال و تخدیر و پتو پیچ کردن، آنان را بهعنوان پیشقراولان مرگ، وادار به عبور از روی میدانهای مین عراق میکردند.
این صنعت دجالگری و اغفال، با روی کار آمدن ولیفقیه یکشبه، رونق جدیدی پیدا کرد. علی خامنهای خود یک روضهخوان دو پولی بود و بهخوبی میدانست که از این طریق میتواند روی احساسات اقشار خام و فاقد آگاهی لازم اجتماعی و سیاسی تأثیر گذاشته و آنها در راستای اهداف خود به حرکت درآورد.
کپیبرداری از سبک ترانههای رایج ایرانی و استفاده از آهنگهای بازاری و مهیج و ملودیهای جا افتاده و سوار کردن شعرهای هدفدار و سیاسی روی آنها، به قصد تحریک احساسات و تأثیرگذاری روی نوجوانان و جوانان و جذب آنان به سمت حاکمیت آخوندی، از عوامل رشد مداحی در بیت خامنهای شد. اینان برای جذب مشتری به سرعت حسینیهها را تبدیل به اماکنی کردند که به محافل زیرزمینی گروهها نئونازی و موزیکهای ویژه آنان شبیه است.
رئیس مافیای مداحان دربار خامنهای، منصور أرضی است، او با ایجاد یک حلقه نزدیک به خود، هستهٔ تشکیلات مداحی را بنیان گذاشت؛. سعید حدادیان، محمود کریمی و محمدرضا طاهری از جمله نفرات اولیهٔ این هسته بودند. بهتدریج این تشکیلات گسترش بسیار سریعی پیدا کرد، بهطوریکه خبرگزاری مهر در اسفند ۹۲در مورد تعداد مداحان نوشت: «رئیس کانون مداحان کشور میگوید بیش از ۵۶هزار و ۴۳۲مداح مرد شناسایی شده است»
آنان با خطی که میگیرند در شعرها و مداحیهای خویش به رقبای خامنهای و باندهای دیگر حاکمیت میتازند و به این ترتیب زمینهٔ حذف و تصفیهٔ آنها را فراهم میآورند. نمونهیی از آن را در نوحهخوانی میثم مطیعی از مداحان خامنهای، در ۵تیر ۹۶در مراسم حکومتی عیدفطر شاهد بودیم.
اشاعهٔ فرهنگ لمپنی و ادبیات نازل و آلوده به جاهلیت و خرافه آخوندی از خصوصیات دیگر این نوع مداحیهای مشمئز کننده است.
مأموریت اصلی مافیای مداحی سازماندهی لباسشخصیها برای سرکوب مردم در حرکات اعتراضی و قیامها میباشد. آنها برای نیروهای سرکوب، نفرات جدید پیدا کنند که این کار هم در راستای مأموریت اول آنان است.در سالهای اخیر که رژیم در سوریه دست به سرکوب و کشتار مردم بیدفاع سوریه زده است، مافیای مداحی تلاش کرده که آن را یک جنگ مقدس بنمایاند.
زندگی لاکچری مداحان
مداحانی که به دایرهٔ بیت خامنهای نزدیکترند از قبل صلهها و عطایای او به آلاف و الوف رسیده و زندگی لاکچری دارند.
آنها برای هر شب مداحی بوزینهوارشان، ۱۵تا ۲۰میلیون تومان مزد میگیرند. این نمونهها را ببینید:
روزنامهٔ حکومتی آرمان ۲۵مهر ۹۵. محمد غرضی: «شنیدهام که برخی مداحان شبی ۱۵میلیون برای روضهخوانی یا مداحی دریافت میکنند. من یک سؤال دارم. این ۱۵میلیون را چه کسی به دست آورده که حاضر است به مداحان برای عزاداری پرداخت کند؟ بهطور مثال ۱۵میلیون برای هر شبی از دهه محرم میشود ۱۵۰میلیون تومان. من نمیدانم چه کسی این پولها را به مداحان پرداخت میکند!»
(سایت یورونیوز۱۸مهر ۱۳۹۵): «انتشار تصاویر چهار برگه چک ۲۰میلیون تومانی در وجه چهار مداح مشهور و سیاسی، در آستانه ماه محرم موضوع تجارت مداحی را در فضای عمومی مطرح کرده است.
به گزارش گاردین تجارت مداحی در ایران بهطور رسمی ۵۲هزار مداح را شامل میشود که از مبلغ ۵۰هزار تومان تا چندین میلیون تومان برای هر جلسه مداحی دریافت میکنند. گاردین میگوید که هزینه مداحان تلویزیونی برای هر جلسه حدود ۱۵میلیون تومان است و در گزارش خود از محمود کریمی نام میبرد که برای سه روز مداحی حدود ۴۵میلیون تومان دریافت کرده است. با این حساب نباید چکهای ۲۰میلیونی در حوزه تجارت مداحی موضوعی شگفتانگیز تلقی شود و بهنظر میرسد برای مداحان مشهور مبالغی معمولی بحساب میآید».
مأموریت اصلی مافیای مداحی سازماندهی لباسشخصیها برای سرکوب مردم در حرکات اعتراضی و قیامها میباشد. آنها برای نیروهای سرکوب، نفرات جدید پیدا کنند که این کار هم در راستای مأموریت اول آنان است.در سالهای اخیر که رژیم در سوریه دست به سرکوب و کشتار مردم بیدفاع سوریه زده است، مافیای مداحی تلاش کرده که آن را یک جنگ مقدس بنمایاند. مداحانی که به دایرهٔ بیت خامنهای نزدیکترند از قبل صلهها و عطایای او به آلاف و الوف رسیده و زندگی لاکچری دارند.
فساد و شیادی ویژگی بارز مافیای مداحی
بیت خامنهای مرکز فساد، جنایت، غارت و چپاول است. فاسدترین و کثیفترین لات و لوتها، لشکر حفظ خامنهای و رژیمش هستند. تخت ولایتفقیه و آن منبر ریایی سلطنتش با همین نیروها حفظ میشود. چرخ این نظام، با دست همین لات و لوتهای فاسد میچرخد! همچنان که هیتلر با کمک نیروهای اس اس و شاه با دستیاری کمک افرادی مثل شعبان بیمخ مخالفتها را فرو مینشاندند ولیفقیه هم پشتش به امثال شعبان بیمخ گرم است.
خامنهای برای هر گونه سرکوب و هر گونه فساد و چپاول به فاسدترین لات و لوتهای جانی دست باز میدهد. چرا که این لات و لوتهای کثیف، هم ابزار سرکوب رژیمند هم ابزار چپاولگری، و هم ابزار دجالگری.
یک نمونه از فساد برملا شده مربوط به سعید طوسی، قاری سوگلی بیت خامنهای است که طشت رسواییاش از بام عالم فرو افتاد اما خامنهای در تبانی با قوة فاسد قضاییهٔ خود روی آن را پوشاند، زیرا سعید طوسی یک نمونه نبود.
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنچه هست گیرند
قاری فاسد تهدید کرده بود که اگر قرار باشد او محاکمه شود ۱۰۰نفر مثل خودش را پایین خواهد کشید
ادامه دارد
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۱)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۲)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۳)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۴)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۵)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۶)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۷)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۷)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۸)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۹)
هزارپای ولایتفقیه در تلهٔ تحریمها (۱۰)